خلاصة:
شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری یکی از ویژگیهای اصلی عصر حاضر میباشد که پس از انقلاب صنعتی در اروپا اوج گرفت و در سالهای پس ازجنگ دوم جهانی در کشورهای در حال توسعه نیز شتاب قابل توجهی یافت. افزایش جمعیت شهری نسبت به جمعیت روستایی از سه طریق مهاجرتهای روستا-شهری و الحاق فضاهای روستایی به شهرها و تبدیل روستاها به شهرهای جدید انجام میپذیرد. در این میان دو روند اخیر فضاهای شهری را به ضرر اراضی کشاورزی و عرصههای زیست محیطی روستاها افزایش میدهد. کشورهای توسعهیافته از همان آغاز با تدوین قوانین مدیریت شهری و برنامههای آمایش سرزمین از چنین روندی جلوگیری کردند. در حالی که شهرهای کشورهای درحال توسعه به سرعت فضاهای روستایی را درمی نوردند و همین امر موجب عدم توازن ناحیهای و توزیع نامتعادل جمعیت و امکانات و فعالیتها در کشورهای مذکور شده است. در این میان، سیاست تبدیل روستاها به شهرهای کوچک از مهمترین راهکارهای توسعه شهرنشینی محسوب میشود که هدف آن انتقال فرایند توسعه به نواحی روستایی از طریق مراکز شهری میباشد
Urban residing and increase of urban population is one of the main features of today's world which has peaked since the era of the industrial revolution in Europe and has increasingly emerged in developing countries for years after World War II. The increase of urban population compared to rural population was done through three ways of village-urban migrates, the incorporation of rural areas to cities and changing villages into new cities. Among the last two ways, the second one causes the loss of agricultural lands and rural areas of the ecosystem. From the beginning, developed countries prevented this process by regulating laws of urban management and programs of land compilation. However, the cities of developing countries swept rural areas rapidly and that caused regional imbalance and unbalanced distribution of population, resources and activities in the said countries. The policy of converting villages into small cities is one of the most important strategies of urban residing development that aims to develop rural areas through urban centers.
ملخص الجهاز:
"برخی از مطالعات موردی در این زمینه نیز مدعی است ، این گونه شهرها، دارای کارکردهای بالقوه و بالفعل توسعه ای بوده و با توجه به اینکه درحوزه های روستایی قرار گرفته اند و دارای روابط و پیوندهای قوی با نواحی پیرامونی خود می باشند، با افزایش فرصت های شغلی ، کاهش مهاجرت های نامطلوب و تأمین خدمات مورد نیاز روستاییان و ...
روستاهای کشورهای درحال توسعه ، معمولا به منابع مورد نیاز جهت افزایش تولید و درآمد، دسترسی فیزیکی و اقتصادی ندارند؛ زیرا به علت جمعیت اندک و پراکندگی فضایی نامتناسب سکونت گاه های روستایی ، از صرفه جویی های مقیاس برخوردار نشده و به ارزش آستانه لازم برای جذب بسیاری از خدمات اقتصادی و اجتماعی دست نمی یابند.
در شهرهای باستانی نیز گرایش به تخصصی شدن کار زراعی و توسعه بخش های صنعت و خدمات دهقانان را اندک اندک از خود می راند، تاجایی که در کشورهای توسعه یافته فعالان بخش کشاورزی ١ یا ٢ درصد جمعیت شهرها را تشکیل می دهند اما در همین کشورها، شهرهای کوچک از این قاعده مستثنی هستند و گستره هایی وسیع از روستاها را با خود دارند، مثلا مزرعه دار آمریکایی ، کانادایی و یا استرالیایی زمانی که فعالیت های زراعی مانند زراعت غلات ، حضور مستمر وی را در بهره برداری ایجاب نکند، غالبا در شهری کوچک سکونت اختیار می کند.
Woods & Gorden Sloggett – Strategic Planning for Economic Development in Rural Areas and Small Town of OKLAHOMA- Oklahoma cooperative Extension service – www."