خلاصة:
در تاریخ تفکر بشری، مسئله فاعلیت انسان و تبیین ارتباط میان اراده خدا و اراده انسان، پاسخ های متعددی یافته و دیدگاه های مختلفی را پدید آورده است. در میان مذاهب اسلامی نیز کسانی با تاکید بر حاکمیت اراده الهی و نفی فاعلیت انسان، به جبر گراییده و گروهی دیگر برای حفظ فاعلیت حقیقی انسان، به تفویض متمایل شدند. در میان جریان اصحاب حدیث، کسانی با تمایز نهادن میان «فعل» و «مفعول» تلاش کرده اند راه حلی برای این مشکل تاریخی بیابند. این نظریه معتقد است، افعال بندگان اگرچه مخلوق و مفعول خداوند هستند، اما فعل او نیستند، بلکه حقیقتا فعل انسان شمرده می شوند. به نظر می رسد، این تلاش با توجه به مبانی اصحاب حدیث در مسئله فاعلیت، هم چنان گرفتار جبر است.
ملخص الجهاز:
"اگرچه در موضوع فاعلیت انسان ، دیدگاه ها و نظریات گوناگونی از سوی متکلمان ارائه شده و در جزئیات اختلافات فراوانی میان ایشان وجود دارد، اما فارغ از اختلاف در جزئیات ، در مجموع جریان های کلامی ، سه دیدگاه کلی را می توان تمییز داد؛ گروهی فاعلیت انسان را مقهور فاعلیت و ارادة خدا دانسته ، قائل به «جبر» شدند؛ گروهی با تأکید بر فاعلیت حقیقی و استقلالی انسان ، نقش خداوند و فعل او را در افعال اختیاری انسان انکار کرده ، به «تفویض » گراییدند؛ و گروهی هم تلاش کردند راهی برای پذیرش فاعلیت انسان و در عین حال ، بیرون نرفتن از حاکمیت مطلق ارادة الهی ارائه کنند.
در حقیقت ، جریان اصحاب حدیث که بر پایة ظواهر نصوص ، به عمومیت اراده و مشیت الهی و نیز مسئله قضا و قدر پای بند است و از سوی دیگر، باز به دلایل نقلی و با تمسک به ظواهر برخی آیات و روایات همه چیز را مخلوق خدا می شمارد، در یک تعارض گرفتار شده است ؛ اگر همه چیز ـ حتی افعال انسان ها ـ مخلوق خداست و به اراده ، مشیت و تقدیر او وابسته است ، تکلیف و مسئله ثواب و عقاب را چگونه باید تبیین کرد؟ جبرگرایان به دلیل پذیرش همین مقدمات ، تن به جبر داده بودند و چنان که اشاره شد، اصحاب حدیث از پذیرش جبر و لوازم آن امتناع کرده ، این قول را مخالف سنت می دانستند، زیرا در گزارش هایی از پیامبرص و نیز برخی از صحابه ، نظر کسانی که خطاها و گناهان خویش را به خدا نسبت می دادند، نادرست معرفی شده و مورد سرزنش قرار گرفته بود."