خلاصة:
مقاله حاضر تلاشی است به منظور بررسی ارتباط متقابل دو حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی در ایران. در حالیکه سیاست خارجی از پویاترین و پرتحرک ترین عرصه های فعالیت دولت ها محسوب می شود و کشورها میکوشند با اتخاذ خط مشیهای گوناگون در سیاست خارجی، منافع ملی مورد نظر خود را به بهترین نحو تامین نمایند، امنیت ملی همواره یکی از تاثیرگذارترین و محوریترین اجزای منافع ملی را تشکیل داده؛ امری که همواره موجب پیوندی ناگسستنی میان سیاست خارجی و امنیت ملی بوده است. در این پژوهش جهت بررسی ارتباط متقابل سیاست خارجی و امنیت ملی در ایران، از استراتژی «سیاست تعاملگرای ضد نظام هژمونیک» بهره برده و در صدد پاسخ به این سوال است که سیاست خارجی تعاملگرای ضد نظام هژمونیک چه تاثیری بر امنیت ملی در ایران بر جای خواهد نهاد؟ فرضیه ما نیز به این مسئله می پردازد که سیاست خارجی تعاملگرای ضد هژمونیک سبب دفع تهدیدات نرم و هستیشناسانه امنیت ملی شده و در نهایت موجبات حفظ آن را فراهم می آورد.
ملخص الجهاز:
"از آنجا که حفظ امنیت ملـی یکـی از شاخص های موفقیت در سیاست خارجی کشورهاست و و سیاست خارجی نیز بـه عنـوان یک حوزه کنشی برای هر دولتی مطرح اسـت ؛ ضـرورت دارد کـه تـاثیر سیاسـت خـارجی ایران به عنوان یک بازیگر خردمند در سطح بین المللی - که تفاقا در یـک منطقـه پرافـت و خیز یعنی خاورمیانه و خلیج فارس قرار دارد- را بر امنیت ملـی کشـور بررسـی کنـیم و نیـز بفهمیم که چه نوع سیاستی می تواند تأمین کننده امنیت ملی کشور باشـد.
برخی از مهم ترین تهدیدات نرم نظام هژمونیک به رهبری امریکا علیه امنیت ملی ایـران عبارتند از : ١-هژمونی گرایی و تلاش برای تک قطبی کردن نظام بین المللی ؛ ٢- تعرض های ایدئولوژیک نظام هژمون بـه ایـران کـه باعـث شـکل گیـری فضـای ملتهـب روانی بر ضد ایران در نظام بین الملل میگردد؛ ٣- جنگ تبلیغاتی و روانی هژمون علیه ایران برای عقب نشـینی ایـران از موضـع گیـری هـای ارزشی ؛ ٤- فشار بر جریانات ناب شیعی و اسلامی طرفدار ایران و تلاش برای نابودی آن ها؛ ٥- توسعه و نفوذ رادیکالیزم در منطقه که ناشـی از عملکـرد یـک جانبـه هژمـون اسـت کـه طیف وسیعی از تهدید را با خود به همراه دارد؛ ٦- اعمال تحریم های گوناگون بر ضد ایران ؛ ٧- تلاش برای تغییر هویت جوانان و ایجاد حس عدم مشروعیت نظام سیاسی در بین مردم ؛ ٨-تلاش برای القای افکار ضد دینی در ایران ."