خلاصة:
گفتمان انقلاب اسلامی در زمانی ظهور کرد که گفتمان های لیبرالیستی و مارکسیستی در قرن بیستم حاکم بودند و تفاسیر جهانی و فراگیری درباره عدالت ارائه کرده بودند. انقلاب اسلامی با بازسازی مفهوم عدالت بر اساس آموزه های اسلامی، گفتمان های رقیب را با چالش فکری مواجه ساخت. طرح عدالت تکوینی در پهنه آفرینش و منطبق با عقل و فطرت انسانی و ابتنای عدالت تدوینی و توزیعی بر اساس آن، برخلاف رویکرد گفتمان های رقیب بود. تفکیک رویکرد پیشینی و پسینی، ارزشی و روشی، شکلی و محتوایی، و آرمانی و کنشی بودن عدالت، راهبردی و راهکاری بودن آن و نیز سازگاری و پیوند وثیق عدالت با همه مفاهیم اجتماعی، همچون امنیت، آزادی، رفاه، قانون، نظم، توسع، فناوری، مردمسالاری دینی، شایستهسالاری، انتخابات و اکثریت، از نوآوری های گفتمان انقلاب اسلامی است. این گفتمان با قرائت خود نشان داد که زندگی شهروندی و شهریاری در دنیای مدرن، تنها بر خمیرمایه عدالت به پویایی، پایایی و نشاط اجتماعی و همچنین پیشرفت مادی و معنوی می رسد.
ملخص الجهاز:
"(٤) مطلق بودن مفهوم عدالت : برخلاف دیدگاه های نسبی گرایانه غربی که عـدالت را بر پایه قرارداد اجتماعی و حقیقت آن را بر محور منافع عمومی قرار داده اند، اندیشه انقلاب اسلامی بر این باور است که مطلوبیت عدالت ، ذاتی و فطری است و عدالت ، آرمانی اسـت / که در همه حال ارزشمند است و هیچ مصلحت شخصی و سیاست و گرایش نفسـانی بـر / عدالت مقدم نمی شود؛ همان طورکه امیرمؤمنان مظهر این نـوع عـدالت بـود، فرمـود: «والله لا اطلب النصر بالجور؛ من هرگز حاضر نیستم پیروزی خود را از راه ظلم بـه دسـت بیاورم » (همو، ۱۳۸۱/۶/۳۰).
(٦) جذاب سازی مقوله عدالت به عنوان موضـوع پـژوهش : تأکیـد گفتمـان انقـلاب اسلامی بر عدالت سبب شد به این مفهوم به عنوان محوری ترین موضوع تحقیق و تألیف ، تدوین مقالات و کتب ، و برگزاری کنفرانس ها، نشست ها و همایش ها به صورت تخصصی نگریسته شود؛ برخلاف مطالعات فیلسوفان غربی که عدالت را مفهومی صرفا ذهنی ، عقلی و انتزاعی جلوه داده اند و با قطع پیوندهای تکوینی آن در هستی و فطرت انسانی ، حقیقت آن را از عرصه واقعیت های زندگی اجتماعی غایب و گریزان نشـان داده انـد و بـا تفاسـیر مادی و گاه غیراخلاقی از آن ، عدالت را در قالب برابری ، توجیه گر سیاست های غیرانسانی ترسیم نموده اند."