خلاصة:
فقر از مسائلی است که نظریهپردازان عدالت و عدالتخواهان همواره نگران آن بودهاند و دغدغه حل آن را داشتهاند. شکاف فزاینده میان کشورهای ثروتمند و تهیدست، گسترش فاجعهآمیز فقر جهانی را در پی داشته و حل این مسئله را بیش از پیش ضرورت بخشیده است. ملی گرایی حاکم بر نظریه هنجاری سیاسی، برخی از نظریهپردازان معاصر، مانند رالز را به این نتیجه رسانده است که در ترسیم اصول عدالت، مرزهای ملی را مهم بشمارند و برخورد با فقر را در عرصه داخلی و عرصه بینالمللی پیرو اصولی متفاوت قرار دهند. جهانمیهنگرایان با مخالفت با این دیدگاه کوشیدهاند با نامربوط دانستن مرزهای ملی از نظر اخلاقی، آموزه عدالت جهانمیهنانه را طرح کنند. مقاله حاضر با نگاهی گذرا به جهانمیهنگرایی معاصر، به بررسی چگونگی طرح این آموزه در چارچوب رهیافتهای مختلف میپردازد.
ملخص الجهاز:
"در این کتاب رالز یک وضع اصلی بین المللی را در راستای پاسخ به این پرسش مطرح می کنـد کـه : افـراد آزاد و برابر در شرایط منصفانه بر چه نوع همیاری توافق می کنند؟ نمایندگان مردم ، یعنی احزاب یا گروه ها در پرده ناآگاهی از سرزمین ، جمعیت ، اندازه جمعیتی که نماینـدگی مـی کننـد و نیروی اقتصادی و سیاسی آن ، هشت اصل را به عنوان اصول عدالت جهانی مـورد توافـق قرار می دهند (p٣٧ ,٢٠٠٢ ,Rawls).
بنابراین ، برخلاف وضعیت بالقوه بی پایان وظیفه مثبت درباره کمک به افراد آسیب دیده تر، وظیفـه منفـی کـه نظریـه عدالت اجتماعی جهان میهنی پوگی بر آن استوار است ، وظیفه ای جبرانی را تقویت می کند که از سه نظر محدودیت دارد: طیف (اشخاصی که موضوع نظمی نهادی هستند کـه فـرد در تحمیل آن نقش داشته است )، موضوع (خودداری از تضعیف حقوق بشـر) و درخواسـت (جبران این تضعیف از راه طراحی جایگزین ) (ibid, p٢٦) ٧.
هرکس به دموکراسی ، احتـرام بـه کرامـت انسـانی و حـق افـراد بـرای پـی جـویی خوشبختی و اینکه همه افراد برابر آفریده شده و از حقوق سلب ناشدنی ویژه ای بهره مندند، / باور داشته باشد، با این پرسش روبه روست که : اینها چه وظایفی در برابر دیگر افراد جهان برعهده ما می گذارند؟ اگر همه برابرند و ارزش یکسان دارند، چگونه می توان توجیـه کـرد افرادی که بخشی از گروه ما هستند، بیش از دیگرانی که نیستند، باید مورد علاقه باشند؟ هرکس به دموکراسی باور داشته و لیبرال باشد، باید بپذیرد شهروند یک ملت خاص بودن ، تصادفی و ویژگی غیرارادی است که از نظر اخلاقی باید بی ارتباط دانسته شود."