خلاصة:
طنز، از موضوعات پررنگ و ملموس رباعیات باباافضل کاشانی است. باباافضل، با بیانی نرم و آرام و با پرهیز از گستاخی و گزندگی زبان، طنزهایی شیوا آفریده و آنها را در لفافة ابریشمین اشعار خویش پنهان ساخته است.شاعر در آفرینش طنز، از انواع آرایههای ادبی بهویژه از بازیهای زبانی، پارادوکس، تکرار و جناس بهره جسته است. وی در ساخت طنز، از ضربالمثل استفاده کرده و خود نیز طنزهایی سروده که برخی، بهصورت ضربالمثل بر زبان مردم جاری است.باباافضل در اغلب طنزهای خود، از آموزههای قرآن کریم بهره برده و پیامهای ارزندة قرآنی را در قالب طنزهای گوناگون بیان کرده است. میتوان اغلب رباعیات باباافضل را ترجمهای آزاد و طنزگونه از قرآن مجید، در راستای ابلاغ فرامین الهی، دانست.در این مقاله، طنزهای باباافضل به شش دستة کلی تقسیم شده است: ۱. طنز ادبی؛ ۲. طنز اجتماعی؛ 3. طنز تاریخی؛ 4. طنز حکمی؛ 5. طنز دینی و عرفانی؛ 6. طنز فلسفی.بیشترین دغدغة شعری باباافضل که زمینهساز طنزهای دلکش وی بوده، مفاهیم دینی و عرفانی است. پس از آن، طنزهای اجتماعی بسامد بالایی دارد.نوک پیکان انتقاد باباافضل بیش از همه به سمت دوگروه از مردم است: ۱. صوفینمایان ناپاک و نفسپرستان زاهدنما؛ ۲. سرگشتگان و راهگم کردگان وادی حقشناسی.
ملخص الجهاز:
"در رباعیات باباافضل کاشانی چند ویژگی ثابت وجود دارد: حضور بسیار چشمگیر ضربالمثل، پارادوکس، جناس، تکرار و بازیهای زبانی گوناگون از این ویژگیهاست که در آفرینش طنزهای شاعر، مؤثر است.
۲. ۱ آرزوهای دور و دراز «غرتکم الأمانی حتی جاء أمر الله وغرکم بالله الغرور» (قرآن، حدید، آ۱۴) «ذرهم یأکلوا و یتمتعوا ویلههم الأمل فسوف یعلمون» (قرآن، حجر، آ۳) «الذی جمع مالا و عدده* یحسب أن ماله أخلده» (قرآن، همزه، آآ۲ و ۳) رباعی زیر متضمن طنزی لطیف است: شاعر به امیدها و آرزوهایی که پدران و مادران دربارة فرزندان خویش، در دل میپرورانند، جلوهای طنزآلود میبخشد و با کمک کنایه و تشبیه و تشخیصهای جاندار، میگوید: آبی که به روزگار بندد کیمــخت تو گه پسرش نام نهی و گاهی دخت خانی شد و پندار در او رخت نهاد دیگی شد و امید در او آشـــی پخت (ر26، ص10) ۲.
۱5 گریز از نفس قرآن مجید از زبان یوسف(ص)میفرماید: «و ما أبرئ نفسی إن النفس لأمارة بالسوء إلا ما رحم ربی إن ربی غفور رحیم» (قرآن، یوسف، آ۵۳) آیا زشتی پیروی از نفس اماره را زیباتر از این میتوان بیان کرد که شاعر طناز ما با کمک تکرار، تشبیه، واجآرایی «س» و کنایه میگوید: سگ را به مرس میکنند از بدنفسی در گردن ما کرده سگ نفس مرس (ر363، ص121) ۵."