خلاصة:
با بررسی و مقایسة فیلم های سینمایی قبل و بعد از خرداد ١٣٧٦ درمی یابیم که مضامین و محتوای اصلی بیشتر فیلم های بعد از این تاریخ در ارتباط با موضوعات زنان است. سوالی که این پژوهش درصدد پاسخ دادن به آن است این است که با توجه به تفاوت سیاست های فرهنگی در دو دوره قبل و بعد از خرداد ٧٦ ، بازنمایی زنان در سینمای این دو دوره دارای چه تفاوت هایی در مضامین و محتوا م یباشد؟چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله نظریه بازتاب در جامعه شناسی هنر است. این نظریه مبتنی بر این فرضیه است که هنر آیینه جامعه و منعکس کننده ویژگی های آن است. روش تحقیق اسنادی و تکنیک مورد استفاده تحلیل محتوای کمی است. فرضیه ما این است که" تفاوت معناداری بین بازنمایی زن در سینمای بعد از دوم خرداد و سینمای قبل از آن وجود دارد". یافته ها نشان داد که بازنمایی زن در دو دورة مورد بررسی تغییرات و تحولات چشمگیری کرده است. و این تغییرات در موارد مختلفی چون: میزان حضور زنان در فیلم ها، کیفیت
مشاغل، نوع پوشش، طبقه اجتماعی، نوع بهره گیری از محصولات فرهنگی، نوع مهارت های فردی، مضامین دیالوگ ها، میزان تحصیلات، اعتقادات، زبان، مکانیسم حل مشکلات شخصی و خانوادگی و غیره بوده است. نتیجه کلی اینکه تغییر در سیاست گذاری های فرهنگی در سینمای ایران باعث شکل گیری گونة متفاوتی از بازنمایی زن در فیلم های بعد از سال ١٣٧٦ شده است.
Examination of feature films before and after Khordad the second of year 1997 shows that the content of most movies made after this date is in relation to women subjects. The question that raises here is that considering the difference between cultural politics in the two periods، how representation of women would be different in respect to their contents and subjects.
Theoretical framework of this article is the reflection theory in sociology of art. This theory is based on considering art as a mirror، which reflects social characteristics of a given society. The method is documentary using the technique of quantitative content analysis. Our hypothesis is that “there is a meaningful difference between representation of women in two periods before and after Khordad the second”.
ملخص الجهاز:
") و موضوعات علمی ـآموزشی (مثل حضور زنان در دانشگاه و تحصیلات ) و نیز موضوعات سیاسی در دیالوگ های زنان وجود نداشت اما در دورة بعد از سال ٧٦ بیشتر محور دیالوگ های زنان نقش اصلی در فیلم ها موضوعات علمی ـآموزشی و دغدغة تحصیل در دانشگاه و موضوعات سیاسی است که به نقد شرایط حاکم بر جامعه و نوع تفکر حاکم بر جامعه به خصوص در مورد زنان می پردازد جدول شماره ٣: توزیع فراوانی میزان استفادة زنان از محصولات فرهنگی در فیلم ها فراوانی محصول فرهنگی مورد استفاده کتاب روزنامه و مجله رادیو تلویزیون موسیقی ماهواره اینترنت کدوره مورد بررسی فراوانی ٢ ١ ٢ ٥ ١ ٠ ٠ قل ازال ٧٦ ب س درصد ٢٥ ٥/١٢ ٢٥ ٥/٦٢ ٥/١٢ ٠ ٠ فراوانی ٦ ٥ ٢ ٠ ٧ ٠ ١ دازال ٧٦ بع س درصد ٧٥ ٥/٦٢ ٢٥ ٠ ٥/٨٧ ٠ ٥/١٢ امپیوتر ١ ٥/١٢ ٣ ٥/٣٧ ٠٣٣ .
در تحلیل نتایج تحقیق و با بازگشت به نظریه بازتاب می توان گفت فیلم های سینمایی ، بخصوص آنهایی که بر موضوعات زنان متمرکز شده اند و یا دارای نقش های اول و اصلی زن می باشند، اسناد مناسبی برای مطالعه و بررسی تغییرات نقش زن در جامعه در دو دوره مورد بررسی می باشند.
اگر چه د رتحقیق پیش رو مقایسه با آمار واقعی صورت نگرفته است ، ولی با توجه به استدلال هایی که در نظریه بازتاب مطرح شد و نمونه های تجربی مانند مثال فوق می توان انتظار داشت که سینما و فیلم های مورد بررسی در این تحقیق نیز بیانگر تغییرات واقعی رخ داده شئد در سطح جامعه باشند."