خلاصة:
واژه «تقصیر» در حقوق جزا به دو معنای متفاوت به کار رفته است: معنای اعم که مراد از آن رکن روانی و رابطه ذهنی فاعل و جرم است و معنای اخص که منظور از آن بیاحتیاطی و بیمبالاتی است؛ تقصیر در این معنا در مقابل قصد مجرمانه به کار میرود. بسیاری از مولفان حقوق جزا این معنا از تقصیر را با عناوینی چون خطای غیر عمدی و خطای جزایی تعبیر نمودهاند. در این تحقیق مقصود از تقصیر، معنای اخص که مرادف با خطای کیفری است، میباشد. نکته اصلی در تقصیر جزایی رابطه آن با رکن روانی است. برخی بر این اعتقادند که در جرایم غیر عمدی، رکن روانی همان «تقصیر» است. گروهی دیگر با توجه به ماهیت عنصر روانی که امری ذهنی است، اموری چون بیاحتیاطی و بیمبالاتی را جانشین رکن روانی دانستهاند. در رابطه با توجیه عنصر روانی در جرایم مبتنی بر تقصیر جزایی که از نوع فعل هستند نه امری ذهنی، حقوقدانان پنج توجیه ارائه نمودهاند.
ملخص الجهاز:
"A سئوال اصلی که اینجا مطرح میشود این است که آیا به صـرف اراده فـرد و انجـام 5 ٤ عمل خلاف قانون ، وصف مجرمانه محقق میشود و میتوان گفت عمل وی همـراه بـا 7 تقصیر است یا علاوه بر موارد مذکور، وضعیت و حالت روانی فرد را هم هنگـام ارتکـاب عمل باید مورد توجه قرار داد؟ با توجه به تعاریف مختلفی که از رکـن روانـی ارائـه شـده اسـت ، برخـی حـاکی از پذیرش قلمرو محدود و برخی دیگر بـر پـذیرش قلمـرو وسـیع بـرای تقصـیر میباشـد.
(همو، ١٣٨٣: ٧٩) باید توجه داشـت 1 ٠ دو نوع و یا دو درجه از تمییز و درک وجود دارد: نوعی از تمییز تنها امکان حصـول علـم D به اجزای رکن مادی را فراهم میکند که داخل در شرایط تحقق سوء نیت قـرار گیـرد و ٠ نوعی دیگر از ادراک که در مرحله بالاتری قرار دارد و امکان درک قـبح اجتمـاعی رفتـار ٦ و آگاهی از نحوه یا میزان خسارت ناشی از رفتار را برای فاعل فراهم میکند و در شـمار ٠ شرایط «اعتبار» اراده محسوب میشـود بـه نحـوی کـه بـدون ایـن ادراک، اراده فاعـل قابلیت اتصاف به وصف مجرمانه را پیدا نمیکند، هر چند که اجـزای سـوء نیـت جزایـی 5 ١ در رفتار فاعل موجود و حاصل باشد."