خلاصة:
پس از پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، ساختار نظام بـین الملـل نیـز دستخوش تحولات عظیمی گردید به گونه ای کـه ایـالات متحـده بـه دلیـل برتـری در عرصـه هـای ایدئولوژیک ، اقتصادی، سیاسی و نظامی توانست ، ساخت تک قطبی و نظم هژمونیک مورد نظر خود را برقرار سازد. با این وجود، رشد اقتصادی چین و نقش آفرینی مجدد روسیه در تحـولات منطقـه ای و بین المللی نوعی دگردیسی در ساختار نظام بین الملل و شکل گیری نظام تک - چندقطبی را رقم زده است که میتواند همگرایی یا منازعه میان طرفین را افزایش دهد. بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهم ترین عوامل موثر بر همگرایـی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست ؟ فرضیه مقاله این است که مولفـه هـایی نظیـر همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شـانگهای، جنـگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منـافع مـشترک در آسـیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحرانهای منطقه ای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کـره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مـسائلی نظیـر وجود حس بیاعتمادی در روابط دوجانبه ، افزایش چینیتباران در سرزمین روسـیه ، رقابـت بـر سـر استفاده منابع انرژی آسیایمرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفـاعی بـین دو کـشور در ایجـاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند. در این مقاله روش تحقیـق بـه صـورت توصـیفی- تحلیلـی است .
ملخص الجهاز:
"بر این اساس، سوال اصلی مقاله حاضر این است که مهم ترین عوامل موثر بر همگرایـی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست ؟ فرضیه مقاله این است که مولفـه هـایی نظیـر همکاریهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در چارچوب بریکس و سازمان همکاری شـانگهای، جنـگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منـافع مـشترک در آسـیای مرکزی، تهدیدهای مشترک در زمینه بحرانهای منطقه ای(بحران سوریه و مسائل شبه جزیره کـره) و نگرانی از سرایت اسلام افراطی به مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مـسائلی نظیـر وجود حس بیاعتمادی در روابط دوجانبه ، افزایش چینیتباران در سرزمین روسـیه ، رقابـت بـر سـر استفاده منابع انرژی آسیایمرکزی، ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفـاعی بـین دو کـشور در ایجـاد منازعه میان طرفین نقش کلیدی دارند.
بر این اساس ، سوال اصلی مقاله این است کـه مهـم تـرین عوامـل مـوثر بـر همگرایـی و منازعه روسیه و چین در عصر پساجنگ سرد چیست ؟ فرضیه مقاله این است که مولفـه هـایی نظیر همکاری های اقتـصادی ، سیاسـی و امنیتـی در چـارچوب بـریکس و سـازمان همکـاری شانگهای ، جنگ سایبری با آمریکا، نگرانی از حضور آمریکا و ناتو پیرامون مرزهای خود، منافع مشترک در آسیای مرکزی ، تهدیدهای مـشترک در زمینـه بحـران هـای منطقـه ای (تحـولات اوکراین ، بحران سوریه و مـسائل شـبه جزیـره کـره ) و نگرانـی از سـرایت اسـلام افراطـی بـه مرزهایشان بر همگرایی طرفین موثر هستند، اما مسائلی نظیـر وجـود حـس بـی اعتمـادی در روابط دوجانبه ، افزایش چینی تباران در سرزمین روسیه ، رقابت بر سـر اسـتفاده منـابع انـرژی آسیای مرکزی و ناتوانی در ایجاد ساختار اتحاد دفاعی بین دو کشور در ایجـاد منازعـه میـان طرفین نقش کلیدی دارند."