خلاصة:
تاملی در واژه های ترکی دخیل نارایج در مثنوی مولوی داد و ستد در حوزه های گوناگون زبانی در میان زبان ها، امری متعارف، قانونمند و اجتناب ناپذیر است.بررسی واژگان ترکی در مثنوی در این مقاله و در این راستا صورت گرفته است. واژگانی که در مثنوی قبلا در زبان فارسی کاربرد نداشته و قرضی نارایج به شمار می آمده اند. از این رو سعی وافر شده است این واژگان به خوبی معرفی، معنی و ریشه شناسی شده تا شیوه تعاملات در هر دو زبان مبدا و مقصد تبیین گردد و از منظر فقه اللغه ادبیات تطبیقی نیز مشخص گردد که این وازگان از نظر آوایی و معنایی چه تحولی یافته اند.
ملخص الجهاز:
الاق ulaq همچو این خامان باطبل و علم که: الاقانیـــم در فقـــــر و عدم (استعلامی: 6/2555) برخی از لغتنویسان این واژه را فارسی پنداشته (نفیسی: 1/363– پادشاه: 1/396– کاتوزیان: 61) و برخی مأخوذ از ترکی دانستهاند (بهشتی: 112)؛ ولی در بیشتر منابع لغت به ترکی بودن تصریح شده است (انوری: 1/523 – خلف تبریزی: پانوشت: 1/157– پرتو: 1/205– معین: 1/334– مشیری: 86 – نفیسی: 1/363 – داعی الاسلام: 1/390– دهخدا: 8/503– گوهرین: 1/252).
آلاجق δalagíq چیست خود آلاجق آن ترکمان پیش پای نـــــره پیلان جهان (استعلامی: 4/1477) در منابع لغت غالبا به ترکی بودن واژه تصریح شده است (انوری: 1/142، پرتو: 1/22، معین: 1/80، مشیری: 22، پادشاه: 1/93، بهشتی: 36، داعی الاسلام: 1/106، علوی: 5، گوهرین: 1/59)؛ هر چند برخی- به اشتباه- آن را فارسی دانسته (کاتوزیان: 17) و برخی به هویت زبانی آن اشاره نکردهاند (دهخدا: 2/154، استعلامی: 4/271).
تتق totoq ما بر این گردون تتقها میزنیم بر زمین آییم و شـــادروان زنیم (استعلامی: 1/3436) فرهنگ نظام تأکید دارد که این کلمه فارسی است نه ترکی و عربی؛ و اصل آن «تتغ» است (داعی الاسلام: 2/206)؛ و همین نکته در لغتنامه نیز- با استناد به این دلیل که کلمة دارای «قاف» نمیتواند فارسی باشد پس در اصل «تتغ» بوده و فارسی است- تکرار شده است (دهخدا: 13/370)؛ با این حال برخی آن را فارسی (پرتو: 1/384، نفیسی: 2/801، گوهرین: 3/41) دانسته و برخی به هویت زبانی آن اشاره نکرده (انوری: 3/1615، کاتوزیان: 179، خلف تبریزی: 1/471، معین: 1/1026، مشیری: 228، بهشتی: 260، استعلامی: 1/401) و بعضی آن را عربی پنداشتهاند (پادشاه: 2/1026).