خلاصة:
مقالهحاضر، در پیشناخت نحوة بازنمایی رویدادها توسط رسانهها و نحوة خوانش مخاطبان از آنهاست. این مقاله مبتنی بر الگوی رمزگذاری/ رمزگشایی استوارت هال، در بخش اول با الگوی تحلیل گفتمان وندایک به تحلیل متونخبری از دو تلویزیون بیبیسیفارسی و شبکه یک (فرآیند رمزگذاری) میپردازد تا مؤلفههای گفتمان خبری این شبکهها را استخراج کند. برای اینمنظور، دو بستۀ خبری مربوط به رویدادهای خبری برکناری مرسی در مصر و اقتصاد ایران از یک دورۀ زمانی یکماهه (8 تیر تا 8 مرداد 1392) بهصورت هدفمند انتخاب شدند. در بخشدوم، برای بررسی خوانش شهروندان تهرانی از رویدادهای خبری منتخب از مصاحبۀ متمرکز نیمهساخت یافتة فردی و گروهی استفاده شده است. درمجموع 29 مصاحبۀ فردی و گروهی با 54 نفر از شهروندان تهرانی از گروههای سنی و جنسی مختلف به عمل آمد. نتایج نشان داد، بیبیسیفارسی در بازنمایی هر سه رویداد از مؤلفههای گفتمانی لیبرالدموکراسی استفاده کرده است. بازنمایی شبکة یک نیز عمدتاً مبتنی بر گفتمان انقلاباسلامی است. اما مصاحبهشوندگان در مواجهه با این رویدادها تحتتأثیر متونهویتی، تجربةزیسته، دسترسی به گفتمانهای دیگر و مؤلفههای زمینهای و با استفاده از مؤلفههای هر دو گفتمان به خوانش مسلط، توافقی و متضاد هر دوشبکه پرداختند.
ملخص الجهاز:
"بنابراین برای پرکردن خلا مطالعات کیفی در حوزة مخاطبان و رسانههای خبری و برای شناخت مختصات بازنماییهای جریانهای رسانهای اصلی حاضر در زیستبوم مخاطب ایرانی و خوانش مخاطبان از رویدادهای خبری، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که هر یک از تلویزیونهای بیبیسی فارسی و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران (شبکهیک)، رویدادهای خبری را با استفاده از کدام مؤلفههای گفتمانی بازنمایی میکنند و همچنین مخاطبان از هر یک از رویدادهای بازنمایی شده در دو رسانة فوق چه خوانشی دارند؟ چارچوب نظری: رمزگذاری و رمزگشایی اخبار تلویزیونی؛ خوانش مخاطبان پیدایش نظریه دریافت در مطالعات ارتباطی را به مقاله «رمزگذاری و رمزگشایی در گفتمان تلویزیونی» (1973) اثر «استوارت هال» نسبت میدهند.
مواجهه مخاطبان با متون رسانهای، مواجهة پیچیدهای است که با تأثیر عوامل مختلف منجر به تولید معناهایی میشود که این معناها الزاما با معنای رمزگذاری شده از طرف تولیدکنندگان متون یکسان نیست؛ به این معنا، که از طریق مقایسة رمزگذاریهای رسانهای و رمزگشایی مخاطبان دریافت گردید که یک رویداد واحد با مؤلفههای گفتمانی متفاوت توسط دو شبکه رمزگذاری شده بودند که خوانش مخاطبان از این رمزهای رسانهای آمیزهای از عناصر مسلط، توافقی و متضاد بود.
اما رویکرد دوم، که در مورد مصاحبهشوندگان نزدیک به اصلاحطلبی صادق است، این مؤلفه (تعامل با غرب) را در ارتباط و ترکیب با سه مؤلفۀ دیگر بیبیسی یعنی «راهحل محور بودن» و «مقبولیت عملگرایی» قرار میدهند و با آن همداستانند؛ به این معنا که از نظر این گروه از مصاحبهشوندگان راهحل مطلوب برای پایان نابسامانیهای اقتصادی و تحریم، تعامل با غرب است."