خلاصة:
در زمینة نقش عوامل هیجانی بهویژه هیجانهای منفی در بروز بیماری آسم، تعدادی از مطالعات از وجود ارتباط مثبت بین تجربه هیجانات منفی، بازداری اجتماعی و بیماری آسم حمایت کردهاند. در پژوهش حاضر رابطة هیجانهای منفی و بازداری اجتماعی با بیماری آسم و تعامل آنها با عامل جنسیت مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور تعداد 40 نفر از بیماران آسمی (20 زن و 20 مرد) و 40 نفر از افراد سالم (20 مرد و 20 زن) از طریق همتاسازی با گروه بیمار انتخاب شدند. برای بررسی تفاوت گروهها در تجربه هیجانهای منفی از پرسشنامة شخصیتی نئو استفاده شد. بررسی یافتهها نشان داد که تجربه هیجانهای منفی (خشم و خصومت، اضطراب، افسردگی) و بازداری اجتماعی در نزد بیماران مبتلا به آسم بطور معنیداری متفاوت از گروه کنترل است. همچنین یافتهها نشان دادند که زنان در مقایسه با مردان بازداری اجتماعی بیشتری داشته و تمایل به سرکوب هیجانهای خود دارند. نتایج نشان دادند که تجربه هیجانهای منفی و بازداری اجتماعی نقش مهمی در بروز، تشدید و تداوم آسم دارند. تفاوت جنسیتی تنها در عامل بازداری اجتماعی اثر معنیداری داشت که میتوان از آن به عنوان یک عامل خطر برای زنان نام برد. در کل عدم ابراز هیجانهای منفی یک عامل تهدید کننده اضافی برای سلامت دستگاه تنفسیزنان است و نه فقط هیجانهای منفیتجربه شده.
Many studies indicated that there is a positive relationship between experienced negative emotions، social inhibition and asthma disease. In present research، the relationship between anxiety، depression، anger and hostility، social inhibition and asthma disease in interaction with gender factor were investigated. For this purpose we selected 40
asthma patients (20 males and 20 females) and 40 healthy subjects (20 males and 20 females).To collection of information about variables we used NEO personality inventory. The results showed that asthma patients and normal group were significantly different in fields of experienced negative emotion and social inhibition. Comparison of males and females with asthma disease has shown that women have more social inhibition and they show suppression of emotions. The results indicated that experience of negative emotions and social inhibition has an important role in asthma formation، aggravation and
continuation. Gender differences just have a significant role in social inhibition so that can be as a risk factor for women. In general، not only experience of negative emotions is a risk factor for men and women but also suppression of negative emotions is an extra risk
factor for women's respiratory system safety.
ملخص الجهاز:
"ریتولد۱و همکاران (۲۰۰۵) نشان دادندکه بیماران آسمـی و سایر بیماران مزمن در میزان اضطراب ، افسردگی و عواطف منفی به 1- Esko Teiramaa 2- Brook 3- Marianna I 4- Tovt-korshynska 5- Badura 6- Brzoza 7- Huovinen 8- kaptein 9- opolski M 10- Wilson I 11- Rietveld طور معنادار بالاتر از افراد عادی نیستند، با این حال زنان در نشانگان اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به مردان می گیرند،یعنی می توان گفت اضطراب در زنان بیشتر سیر ابتلا به بیماری آسم را پیش بینی می کند رومروفریس ۱ ووازکوز۲(۲۰۰۵) نشان دادند اضطراب می تواند شدت مشکلات تنفسی را افزایش دهد.
۷ـآیا در ارتباط با بروز بیماری آسم و خشم و خصومت ورزی ، عامل جنسیت نقش تعدیل کننده ای دارد؟ ۸ـ آیا در ارتـباط با بروزبـیماری آسم و بازداری اجتـماعی ، عامل جنسیت نقش تعدیل کننده ای دارد؟ 1- Romero –Frais 2- Vazquez MI 3- campbel Ts 4- Lavoie Kl روش جامعه و نمونة آماری دراین پژوهش ۴۰ نفر ازبیماران آسمی و ۴۰ نفر از افراد سالم در چهار گروه به شرح زیر مورد مطالعه قرار گرفتند: ۲۰ نفر مرد مبتلا به آسم (میانگین سن ۴۳/۴۵؛انحراف استاندارد۸/۶،میانگین تحصیلات ۱۲ سال و ۹۲%متأهل )، ۲۰ نفر مرد سالم (میانگین سن ۴۲، انحراف استاندارد۹/۹،میانگین تحصیلات ۱۳/۵ سال و۹۶%متاهل )،۲۰ نفر زن مبتلا به آسم (میانگین سن ۳۷/۴، انحراف استاندارد ۸/۲، میانگین تحصیلات ۱۰ سال و ۸۵% متاهل )،۲۰ نفر زن سالم (میانگین سن ۳۸/۷%، انحراف استاندارد ۷/۶۹ میانگین تحصیلات ۱۱ سال و۹۰%متاهل ) نمونه مبتلا به آسم ازبین افرادی که به کلینیک های بیماری ریوی در سطح شهر تبریز برای درمان رجوع کرده و توسط پزشک متخصص تشخیص آسم گرفته بودندبه روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند."