خلاصة:
مورخان و پژوهشگران دربارة فدک حضرت زهرا سلام الله علیها کتابهای مختلفی به نگارش درآورده و هر یک از آنان، با نگاه و بینش خود، به تحلیل ماجرای این باغ پرداخته و در مورد ارث یا هبه و یا ملک شخصی بودن آن برای دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم، نظریاتی را ارائه کرده اند.
اما در این میان، قریب به اتفاق آنان، یا به موضوع بحث ما (متولیان فدک)، ورود پیدا نکرده و یا با اشاره ای از آن گذر کرده اند. بدیهی است که اگر در هر دوره ای، به موضوع متولیان فدک پرداخته میشد و بررسی دقیقی در این باره صورت میگرفت، امروزه میدانستیم که هزینه و درآمد آن به چه نحوی بوده و صرف چه کارهایی میشده است.
پیشتر تصمیم نگارنده بر آن بود که در این موضوع کتاب مستقلی با عنوان «متولیان فدک، درآمد و مصارف آن» به رشتة تحریر در آورد، اما به جهت در دست داشتن چندین موضوع پژوهشی و کمبود فرصت، این توفیق به مقاله ای منتهی شد که اکنون پیش روی شما خوانندگان عزیز قرار دارد.
پس از نشر این مقاله، اگر اندیشمندان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی، بر نگارنده منت نهاده، اسناد و منابع تاریخی و رجالی مقاله را که بتواند موضوع بحث را کامل کند در اختیار بگذارند، از آنان سپاسگزار خواهم شد و با ذکر نامشان، از زحماتشان تقدیر خواهم کرد.
ملخص الجهاز:
3 بی شک این عمل امیر مؤمنان، علی7 بهخاطر جو حاکم در مکه و مدینه بود و به خاطر آنکه در مظان اتهام قرار نگیرد که صدقات رسول خدا را به نفع خود برداشته، لذا با وجود آنکه در گذشته برای اثبات حق همسرش با خلفای قبلی مجادله داشت، اما در اینجا هیچ واکنشی نشان نداد.
. » 4 ظاهرا زید بن امام حسن7 تنها متولی صدقات پیامبر9 بوده و در همین دوره، تولیت فدک به دست فرزند برادرش داود بن حسن مثنی بن امام حسن7 بوده که از سوی عمر بن عبدالعزیز منصوب گشته و یا از سوی عبدالله محض بن حسن مثنی نیابت داشته است.
5 علمای انساب گفتهاند همسر زید بن حسن7 لبابه دختر عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بوده است و نیز نوشتهاند: این بانو همسر حضرت عباس بن امام علی7 بوده، و پس از شهادت او، زید بن حسن با لبابه ازدواج کرد و از او فرزندی به دنیا آمد که نامش را حسن نهاد.
او بر اثر جراحات وارده، در زمین کربلا نیمهجان افتاده بود و آنگاه که امام حسین7 به شهادت رسید و آتش جنگ خاموش شد، سپاهیان عمربن سعد خواستند سر وی را از بدن جدا کنند اما اسماء بن خارجه فزاری که با حسن مثنی از طرف مادر خویشی داشت، از ابن سعد درخواست کرد که حسن را به وی بسپارند تا عبیدالله بن زیاد دربارهاش تصمیم بگیرد و آنان چنین کردند و چون نزد عبیدالله رفت از او خواست که حسن را مورد عفو قرار دهد و از قتلش صرف نظر کند.
بیهقی در کتاب لباب الأنساب مینویسد: زید بن امام سجاد7 نزد خلیفه هشام بن عبدالملک میرود و از او درخواست میکند که صدقات پیامبر9 و هر آنچه که در دست زید بن امام حسن7 بود را به برادرش عبدالله الباهر تحویل دهد.