خلاصة:
حقوق بشر اساسی ترین و ابتدایی ترین حقوقی است که هر فرد به طور ذاتی، فطری و به صرف انسان بودن از آن بهره مند می شود. این تعریف ساده عواقب و بازتاب اجتماعی و سیاسی مهمی را برای مردم و
حکومت ها به دنبال دارد. مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی این حقوق ویژگی هایی همچون جهان شمول بودن، سلب ناشدنی، انتقال ناپذیری، تفکیک ناپذیری، عدم تبعیض و برابری طلبی، به هم پیوستگی و در هم تنیدگی را دارا است. نسبی گرایی فرهنگی، علی الاصول روش های تحقیقات تطبیقی را نمی پذیرد و مردود می داند؛ یعنی در این کشورها اصرار بر این است که چرا باید برداشت حقوق بشر در پاکستان، با برداشت حقوق بشر در سوئد مقایسه شود؟ چنین تشابه یا تطبیقی از نظر کسانی که نظریه نسبیت فرهنگی را پذیرفته اند، بی معناست؛ زیرا از دیدگاه آن ها درباره دو موضوع متفاوت با هم صحبت می کنیم. از دیدگاه نسبی گرایان قواعد حقوق بشر برپایه تمایزات فرهنگی هریک از کشورها قابل تفسیر و اعمال است. در این دیدگاه، اگرچه پایه های حقوق بشر از جمله آزادی بیان و دوری از شکنجه در نزد همه کشورها و مردمان، اصول قابل احترامی هستند، اما این به عهده یک کشور است که با توجه به اصول اخلاقی خویش و به منظور "حمایت از اخلاق" به تفسیر، مرزبندی، ضرورت و انجام اصول بنیادین حقوق بشر بپردازد. پیروان این نظریه که به نسبیت فرهنگی، به اندازه یا بیشتر از حقوق بشر اهمیت می دهند، مبنای حقوق بشر را حقوق موضوعه می دانند؛ یعنی حقوق طبیعی را مبنای حقوق بشر نمی دانند و هر هنجاری را که خارج از حقوق موضوعه ایجاد شده باشد، رد می کنند. از نظر نسبی گرایان، اعلامیه جهانی حقوق بشر از فلسفه غرب سرچشمه گرفته است. این مقاله به بررسی حقوق بشر: نسبی گرایی فرهنگی یا جهانشمول گرایی پرداخته است.
ملخص الجهاز:
"نسبی گرایی فرهنگی، علی الاصول روش های تحقیقات تطبیقی را نمیپذیرد و مردود می داند؛ یعنی در این کشورها اصرار بر این است که چرا باید برداشت حقوق بشر در پاکستان ، با برداشت حقوق بشر در سوئد مقایسه شود؟ چنین تشابه یا تطبیقی از نظر کسانی که نظریه نسبیت فرهنگی را پذیرفته اند، بی معناست ؛ زیرا از دیدگاه آن ها درباره دو موضوع متفاوت با هم صحبت میکنیم .
نسبی گرایی فرهنگی، علی الاصول روش های تحقیقات تطبیقی را نمی پذیرد و مردود می داند؛ یعنی در این کشورها اصرار بر این است که چرا باید برداشت حقوق بشر در پاکستان ، با برداشت حقوق بشر در سوئد مقایسه شود؟ چنین تشابه یا تطبیقی از نظر کسانی که نظریه نسبیت فرهنگی را پذیرفته اند، بی معناست ؛ زیرا از دیدگاه آن ها درباره دو موضوع متفاوت با هم صحبت میکنیم .
به اعتقاد اینها، با وجود تلاش بسیاری از انسان دوستان و فعالان حقوق بشر در راستای تعمیم حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر به تمامی افراد انسانی و علیرغم داعیه این اعلامیه مبنی بر جهانشمولی قواعد آن ، ولی اصول مندرج در اعلامیه ی مزبور به دلیل عدم توجه به فرهنگهای مختلف نه حامل ارزشهای مشترک تمامی جوامع بشری است و نه میتواند از چنین ویژگی برخوردار باشد.
هر چند آموزه های دینی جزئی از فرهنگ ملل مختلف محسوب است و از این حیث نمی توان مرز مشخصی بین آن دو ترسیم کرد؛ ولی کسانی که به عدم جهانشمولی حقوق بشر و به نسبی گرایی آن اعتقاد دارند، برخی بیشتر به تفاوت های منطقه ای و برخی دیگر به اختلاف ادیان و مذاهب و آموزه های دینی تکیه میکنند."