خلاصة:
هدف پژوهش حاضر1بررسی عملکرد رویکردهای آموزشی در تقویت مهارتهای اجتماعی فراگیران و پاسخ دادن به این پرسش است که هر یک از این رویکردها چه تاثیری بر تقویت مهارتهای عاطفی- اجتماعی کودکان می گذارد. برای این منظور پنجخرده مقیاس مهارتهای عاطفی- اجتماعی شامل خودکنترلی، خودکارآمدی تحصیلی، پشتکار، مهارت رهبری و توانایی ارتباط اجتماعی انتخاب شدند. این مقیاسها طی سال تحصیلی 94-1393در سه مرحله سه ماهه با توجه به تفاوتهای روش شناختی دو رویکرد آموزشی واحد کار و پروژه ای مقایسه شدند. چارچوب نظری این پژوهش بابهره گیری از الگوی مدارس رجیو امیلیا و نظریات مالاگاتزی و لیلیان کتز تنظیم شده است. روش تحقیق از نوع پیمایش مقطعیو ابزار پژوهش پرسشنامه است. حجم نمونه شامل 383 کودک7-6 ساله بودهکه در مراکز پیش دبستانی شهر کرمان تحت آموزش بوده اند.یافته های حاصل از آزمون T مستقل نشان داد که میانگین مهارتهای اجتماعی-عاطفی کودکان پروژه- محور در مقایسه با واحدکار بیشتر است.همچنین هر یک از مهارتهای عاطفی-اجتماعی طی دوره های زمانی متفاوت در کودکان بروز می کند، به طوری که توانایی روابط اجتماعی در رویکرد پروژه ای و توان رهبریدر رویکرد واحدکار بسیار بیشتر از دیگر خرده مقیاسها به دست آمد. در بعد مهارتهای خودکارآمدی، خودکنترلی و پشتکار کودکان تفاوتی معنادار دررویکرد پروژه ای نسبت به رویکرد واحد کار آشکار شد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود والدین، برنامه ریزان و مدیران آموزشی ظرفیتها و ضعفهای کودکان را در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار دهند تا خدمات آموزشی متناسب و هدفمند دریافت کنند.
ملخص الجهاز:
اگر چه در ایران پژوهشهای نسبتا محدودی تأثیر رویکردهای آموزشی بر مهارتهای اجتماعی - عاطفی کودکان را مقایسه کرده اند، اما در مطالعه ای که به بررسی الگوی بهینه برنامه درسی برای دوره پیش از دبستان در آذربایجان انجام شده ، رویکرد «واحدکار غیرمتمرکز» به عنوان موفق ترین رویکرد آموزشی در پرورش خلاقیت ، یادگیری و کنجکاوی کودکان معرفی شده است (پیری و ادیب ، ١٣٨٨).
جدول ٧ : آزمون t مستقل برای مقایسه میانگین مهارتهای اجتماعی کودکان در رویکرد آموزشی پروژه - محور و واحد کار رویکرد آموزشی تعداد میانگین انحراف معیار مقدار t درجه آزادی سطح معناداری محله اول پروژه -محور 179 101,2 17,02 195 381 008 ر واحدکار 204 99,6 19,09 , , محله دوم پروژه -محور 179 108,1 16,93 338 381 001 ر واحدکار 204 101,1 19,06 , , مرحله سوم پروژه -محور 179 110,8 16,91 5,36 381 0,00 واحدکار 204 102,5 19,07 بحث و نتیجه گیری از آنجا که تجارب سالهای نخست در رشد همه جانبه کودکان بسیار مؤثر است و دوره پیش دبستانی فرصتی ارزشمند برای یادگیری فراهم میکند، مطالعه عملکرد رویکردهای آموزشی در تقویت نوع و میزان مهارتهای کودکان اهمیتی بسزا دارد.
بنابراین بر اساس نتایج به دست آمده میتوان اطمینان حاصل کرد که رویکرد آموزشی واحدکار و پروژه -محور به دلیل مبانی معرفتی و روش شناختی متفاوتی که در امر آموزش دارند، نقشی اساسی در تفاوت مهارتهای اجتماعی- عاطفی کودکان دارند.