خلاصة:
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعههای طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیتهای بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمانهای گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد. اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینیشدۀ» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام اینگونه، معرفی کرد. ویژگیهای مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازیهای گوتیک. این مختصات در داستانهای فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد. هدف از این مقاله، تعریف، واژهشناسی طنز سیاه و معرفی ویژگیهای آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
ملخص الجهاز:
هدف از این مقاله ، تعریف ، واژهشناسی طنز سیاه و معرفی ویژگی های آن بـه صـورت تطبیقـی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی - تحلیلی است .
مثلا میرصادقی در واژهنامة هنر داستاننویسی می نویسد: «خـصوصیت مرضی و پوچی در ادبیات مدرن را طنز سیـاه یا طنز تلخ می گویند، طنـز سـیاه بـه وضـعیت و موقعیت های بیمارگونه و گروتسک و جهان موحش و هولناک مـی پـردازد و اغلـب بـا رنـج و دلهره، مرض ، جنگ و مرگ سر و کار دارد.
در دورة معاصر، طنز سیاه وجه غالب داستانهای صـادق هـدایت ، غلامحـسین سـاعدی و بهرام صادقی در داستانهایی چون «مرغ روح » از مجموعة ولنگاری ، «زنبورک خانه » و «دندیل »، اغلب داستانهـای مجموعـه ی سـنگر و قمقمـه هـای خـالی و وعـدة دیـدار بـا جوجوتـسو و بخش هایی از داستانهای بوف کور، عزاداران بیـل و ملکـوت اسـت ؛ هرچنـد در داسـتانهـای نویسندگانی مانند صادق چوبک ، جلال آلاحمد، هوشنگ گلشیری و دیگران نیز نشانه هـایی از طنز سیاه را می توان دید که بیشتر صورت گروتسک دارد، یعنی آمیختگـی دو حـس ناسـازگار ترس یا دلهره یا انزجار و خنده به صورت هم زمان.
مسخ در ادبیات مد نظر سوررئالیست ها نیز جایگاه داشت ؛ «آندره برتون نیـز زمـانی کـه داستانهای طنز سیاه را گلچین می کرد، داستانهای مسخ کافکا و مزرعـة حیوانـات ارول را بـه دلیل باژگونگی وضعیت انسان و حیوان با اسـتفاده از شـگرد مـسخ و اسـتعاری بـودن در ایـن کتاب جای داد» (کریچلی ، ١٣٨٤: ٤٤).