خلاصة:
این مقاله با روش تحقیق کیفی نوشته شده و هدف اصلی، تبیین مفاهیم نشانداری سلسله مراتبی و فرایند دلالتگری در موسیقی دستگاهی ایران است. نتایج به دست آمده از تحلیل یافتهها نشان میدهد که نشانداری در موسیقی ایرانی به چند شکل اصلی روی میدهد: 1. روابط بین گوشههای مشترک دستگاهها 2. روابط بین نتها.
همچنین دلالتگری نیز عمدتا در قالب گستره فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد میشود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
ملخص الجهاز:
همچنین دلالتگری نیز عمدتا در قالب گسترۀ فرهنگی کلان و نیز به شکل تداعی معانی ایجاد میشود که البته از حیث شناخت معانی، حالتی سیال و متعدد در چارچوب موسیقی دستگاهی دارد، مگر در مواردی که موسیقی ایرانی در بافت دیگری مثل تعزیه قرار بگیرد، که در آن صورت وجه قراردادی دلالت، برجستگی بیشتر دارد.
اگر موسیقی ایرانی را از منظر مطالعههای فرهنگی بررسی کنیم، این نکته دربارۀ آن درخور توجه است که به دلیل ویژگیهای خاص، همواره در تقابل با دیگر موسیقیهای وارداتی رایج در ایران قرار میگیرد.
موسیقی دستگاهی ایران که متن و نشانۀ کلان محسوب میشود، با اتکا بر روابط بین دستگاهها تفسیرپذیر و تحلیلشدنی است، از این رو اگر از مجموعۀ هفت دستگاه، برخی از آنها را در نظر نگیریم، روابط بین لایهها یا متون دیگر که در تفسیر و تحلیل دخالت دارند، امکانپذیر نخواهد بود، زیرا به نظر میرسد که اعتبار و موجودیت موسیقی ایرانی وابسته به روابط بیندستگاهی است.
اما اگر بگویند درآمد اول شور، درآمد اول نسبت به دستگاه شور نشاندار خواهد بود و این ویژگی، پیوسته وابسته به ساختار سلسله مراتبی بین نتها و علائم است، این روند را میتوان دربارۀ دستگاههای دیگر نیز بررسی کرد.
موسیقی دستگاهی ایران در یک نگاه، نشانهای است کلان که چونان متن ظرفیت تحلیلهای نشانهشناختی را دارد، بنابراین با توجه به نظام دستگاهی این نوع از موسیقی، مفهوم نشانداری سلسله مراتبی و دلالت، البته تا حدی به خودی خود، در بستر آن به عنوان نوعی ویژگی وجود دارد.