ملخص الجهاز:
"اول اینکه برای مفهوم دیگری نمیتوان از این دو استفاده کرد و باید به سراغ دگیر واژگان مثلا gain و نظایر آن رفت و دوم اگر سایر واژگان هم معارض مفهومی داشته باشند،آنگاه باید یک نوواژه (nounce) ساخت که به لحاظ روانشناسی و جامعهشناسی زبان پذیرش آن با مقاومت و تاخیر همراه است.
سوم،زبان انگلیسی فقط به جغرافیای زبانی یک ملت،یک علم،یک حرفه،یک نویسنده، یک کارورز و نظایر آن تعلق ندارد و بنابراین اگر هم فرض کنیم که همهی ملتها،گویشها،علوم،فنون،نویسندگان و کارورزان از اصطلاح cost برای اطلاق به مفهوم یک ابژه استفاده کنند(فرض محال)باز هم قرائتهای مفهومی متعدد وجود خواهد داشت.
در سخن استاد ابهامی وجود دارد که برای رفع آن من یک بار فرض میکنم که منظور ایشان این است که ما میتوانیم در فارسی از یک لفظ به جای چند مفهوم انگلیسی استفاده کنیم،مثلا شیر به عنوان لفظی برای milkṣJion و Ūvalve و بنابراین سیاق میتوانیم در یک حوزهی تخصصی مثلا حسابداری از یک اصطلاح،مثلا هزینه برای اطلاق بر سه مفهوم استفاده کنیم و یکبار دیگر فرض میکنم که مقصودشان این است که میتوانیم یک مفهوم،مقلا cost را با سه لفظ مثلا بها،هزینه و صنعتی برابر کنیم.
افزون بر این به عنوان مثال دکتر رضا شباهنگ در حسابداری مدیریت و آقای ابو القاسم فولادی در حسابداری صنعتی(قیمت تمامشده)نیز دو اصطلاح دیگر را برگزیدهاند که تا اندازهای به مفهوم نزدیک است.
ما به غلط "حسابداری صنعتی"را به جای cost Accounting به کار میبریم و از هر شگرد و استدلالی بهره میگیریم تا مانع از تغییر آن شویم،زیرا فرهنگ واژگان شخصی ما در ذهن ما یک مدخل برای آن ضبط کرده است و در برابر واژههای جدید سدبندی میکند و اما نوبهی"درونداد"و"یکپارچه"است."