خلاصة:
ارسطو به عنوان تبیین کننده مباحث منطقی، مفاهیم متعددی را در این زمینه بنیاد گذاشت که حتی تا امروز جهان اندیشه را در استیلای خود داشته است. اما این مفاهیم منطقی به واسطه نظام ساز بودن ارسطو، ریشه در مفاهیم فلسفی، هستی شناختی و معرفت شناختی او دارد. این جستار بر آن است در آغاز به این مفاهیم منطقی و ریشه های فلسفی آنها اشاره کند؛ سپس از مسیر مقایسه آن با مفاهیم منطق فازی، مفاهیم منطقی ـ فلسفی و مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی این منطق اخیر را مورد بررسی قرار دهد. گفتنی است که این دو منطق از معرفت شناسی متفاوتی بهره می برند. معرفت شناسی ارسطویی بر اساس دیدگاهی یقینی باور و دوگانه محور، و معرفت شناسی فازی بر اساس دیدگاهی تکثرگرا و چندارزشی قوام گرفته اند. این دو منطق درک متفاوتی از ماهیت ذهن و عین و نسبت میان آنها دارند.
As the presenter of logical discussions، Aristotle has put forth numerous concepts that have dominated the world until today. Since Aristotle was a systematizer، his logical concepts have their own roots in his philosophical، ontological and epistemological concepts. This study touches on these concepts and their philosophical roots. Comparing these concepts with the concepts of fuzzy logic، it evaluates the logical، philosophical، ontological and epistemological foundations of this latter logic. It is worth saying that these two logics make use of different epistemologies. Whereas Aristotelian logic is based on a dogmatic bi-valued system، fuzzy epistemology (logic) is founded on plurality and a multi-valued system. These two logics have different understandings of the nature of mind and reality and the relation between the two.
ملخص الجهاز:
"مقایسه مبانی فلسفی منطق ارسطویی و فازی مهدی خبازی کناری 1 چکیده ارسطو به عنوان تبیینکننده مباحث منطقی، مفاهیم گوناگونی را در این زمینه بنیاد گذاشت که حتی تا امروز جهان اندیشه را در استیلای خود داشته است.
بنابراین، این امر ضروری است که بدانیم سیالیت منطوی در منطق فازی، تنها از وجود ساحتهای مختلف در شناخت ناشی نمیشود، بلکه به لایهلایه بودن خود جهان بیرونی نیز بازمیگردد.
بدیهی است احکامی که از همنشینی این ذهن و عین چند وجهی در برابر هم تولید میشود، احکامی سیال و شناورند؛ به گونهای که ناگزیریم برای توصیف یک رویداد از مجموعه احکامی بهره بگیریم؛ برای نمونه، اگر با یک جرم اجتماعی روبهرو میشویم، به طور معمول به بیگناهی یا گناهکار بودن یک نفر حکم داده میشود؛ چنانکه در قوانین حقوقی و قضایی چنین مسئلهای به روشنی دیده میشود.
گذر از دوگانه محوری ارسطویی در منطق فازی چنانکه در بخش بررسی مؤلفههای منطق ارسطویی گذشت، مفاهیم دوگانه، نه تنها کلیت و ساختار اندیشه ارسطو را شکل میدهد، بلکه منطق او نیز بر این مفاهیم بنا میشود.
منطق فازی به ما کمک میکند که جوانب مختلف ذهنی و عینی و نسبت این دو را به دقت مورد سنجش قرار دهیم؛ زیرا منطق فازی نمودی نزدیکتر به ساختار ذهن یا واقعیت بیرونی است؛ برای نمونه، اگر روزی انسان با ساختن روبات براساس منطق ریاضی به کمک مدارهای منطقی الکترونیکی کوشید تا ساختار ذهن انسان را بازسازی کند، اما امروزه اندیشمندان دریافتهاند، از راه بهکارگیری منطق فازی در هوش مصنوعی بهتر میتوان روباتی خلاق و انتخابگر بسازند؛ چنانکه میتوان منطق فازی را برای تحلیل رفتار سلولهای سرطانی که رفتارهایی پیشبینیناپذیر دارند، به کار برد."