ملخص الجهاز:
"اما آنچه به سازمان مربوط میشود،به نوبه خود حالتهای چندی دارد که برای مثال به سه مورد آن اشاره میشود: (الف)به کارمند گفته میشود که هرگاه کار موردنظر را با کیفیت و کمیت خاصی انجام دهد،منافع خوبی از آن عاید خواهد شد،اما برایش توضیح نمیدهند که این نفع مادی است یا معنوی.
در واقع،چنانچه در یک سازمان شک و تردید و حالت بدتر آن بدبینی وجود داشته باشد،چگونه میتوان انتظار داشت که استعدادها شکوفا شود،یا شاهد پیشگامی برای حل مشکلات باشیم؟چنانچه در هنگام بروز اشتباه تمامی اتهامات را متوجه کارمند بدانند و بار همه گناهان را به دوش او بگذارند،چگونه میتوان امیدوار بود که زیردستان به پذیرش مسئوولیت رغبت نشان دهند؟ به این دلایل،همواره سعی کردهام در سازمانهایی که پست سرپرستی دارم، آدرنالین2بهطور طبیعی جریان داشته باشد: یعنی مدیر و کارمند در فضای سرشار از صداقت و صمیمیت کار کنند و هیچکس در هیچ شرایطی این اندیشه را به خود راه ندهد که ناهمخوانی با دیگران امکانپذیر است.
در واقع اگر هر سازمان را یک جامعه کوچک در نظر بگیریم،در میان کارکنان سازمان نیز مانند آنچه در مورد یک جامعه صدق میکند،تفاوتهای چندی میتوان پیدا کرد،که البته امری طبیعی است ما آنچه به تبدیل سازمان به یک آشیانه سالم مربوط یمشود،آن است که کارکنان سازمان این تفاوتها را عادی ببینند، نسبت به آن حساسیت نشان ندهند و بلکه سعی کنند از هرکس به اندازه توانایی او توقع داشته باشند و حتی در همین محدوده نیز هرکسی به دیگران کمک کند،تا در نتیجه این روحیه شایسته اوضاع روزبهروز بهتر شود."