خلاصة:
حقوق بشر یا به تعبیری حقوق بنیادین انسان ها که از بنیادی ترین مباحث سده حاضر محسوب میشود. ابتدا به لحاظ نظری در غرب مطرح شد و در سال1948 اعلامیه جهانی در این زمینه تدوین شد. اما پس از آن واکنشهایی از سوی فرهنگها و مذاهب مختلف به آن صورت گرفت و هر کدام دیدگاههای خود را نسبت به این مقوله بیان کردند. در ایران نیز با حاکم بودن نگاه اسلام شیعی سه دیدگاه نسبت به آن شکل گرفت که ما در این تحقیق، دیدگاه مجتهد شبستری را به دلیل خاص بودن بررسی می کنیم . سوال اصلی که این تحقیق به دنبال پاسخ به آن میباشد این است که نگاه محمد مجتهد شبستری نسبت به حقوق بشر چگونه است؟ و فرضیهای که این تحقیق مطرح میکند این است که مجتهد شبستری نگاهی تجددگرایانه به حقوق بشر دارد لذا او ضمن نقد حقوق بشر متافیزیکی که آن را غیر کاربردی میداند؛ معتقد است که مسلمانان باید حقوق بشر غربی را بپذیرند چرا که واقعی تر، کاربردیتر و گستره جهانی دارد. روشی که این تحقیق به کار میگیرد توصیفی- تحلیلی است که اندیشه حقوق بشری شبستری را واکاوی میکند و تحلیلی بر درست یا نادرست بودن اندیشه آن مطرح میکند.
Human rights or fundamental human rights in the sense that the
present century is the most fundamental issues First، theoretically، in
the West and in the 1948 Universal Declaration was drafted in this
feld. But then the response of the different cultures and religions took
And each his own views expressed in this category. In Iran، the ruling
Shiite Islam than it took three perspectives In this study we investi-
gated the specifcity of view because we Shabestari. The main ques-
tion of this research is to answer it. This is how it looked Mohammad
shabestari human rights?And the assumption that this study suggests
that the shabestari at modernizing the human rights.He also criticized
-the human rights of non-metaphysical، so that it knows that the ap
،plication of human rights in Western Muslims must accept as realistic
practical and global scope.The way to do this research is to explore
analytical thinking and analytical human rights shabestari right or
.wrong، it suggests the idea
ملخص الجهاز:
"می توان گفت که از آن رو که شبستری آیات قرآن را کلام نبوی می داند بنابراین تفسیر دگماتیک کردن از آن را غیرعاقلانه می داند و بیان می دارد که قرآن یک متن همگان فهم است وتفسیر غیردگماتیک نه تنها صدمه ای به پیام دینی این کتاب نمی زند بلکه راه را باز می کند تا پیام دینی آن معقول تر باز یافته شود(شبستری ، ١٣٨٧: ٣٣) او هم چنین در نقد اندیشمندان معتقد به حقوق بشر متافیزیکی در حوزه دین شناسی می گوید: «آنان گاهی می گویند همه ی احکامی که در قرآن آمده است از قطعیات اسلام است .
کما اینکه پیامبر به هنگام بعثت بسیاری از نهاهای حقوقی و عرفی موجود را در همان هویت عرفی و غیردینی آن ها پذیرفت و حتی به آن ها مثل برخی عقود، هویت دینی ندادند(مرتضوی ، ١٣٨٨: ١٩) بنابراین شبستری در بحث آینده شناسی ، مطرح می کند که مسلمانان باید حقوق بشر غربی را بپذیرند و برای پذیرفتن آن پیش شرط اش ایجاد نظام دمکراتیک است چرا که در نظام دمکراتیک نسبت به نظام اقتدارگرا حقوق راحت تر اجرا می شوند و هم چنین آزادی های سیاسی و دینی بهتر رعایت می شوند.
چرا که بیان می کند احکامی که در قرآن بر آن ها تأکید شده مربوط به دوران پیامبر است و حال با توجه به تغییر شرایط اجتماعی غیرقابل اجرا هستند و یا به نظر می رسد اندیشه های هرمونتیکی به شدت بر اندیشه او تأثیر گذاشته اند چرا که او حتی در مورد نصوص قطعی در قرآن معتقد است می توان تفسیرهای دیگری صورت داد چرا که آن یک برداشت از دین است و از سوی دیگر رگه هایی از پست مدرنیزم را در اندیشه او می بینیم چرا که او همه چیز را به زیر سؤال می برد و هیچ پاسخ قطعی به آن ها نمی دهد."