خلاصة:
غنا از موضوعات فقهی است که در طول تاریخ، فقهای مسلمان از همه مذاهب اسلامی در باره آن نظر داده و ابعاد آن را واکاوی نمودهاند، با این همه در پژوهشهای آنان به ظرفیت قرآن در آن موضوع، کمتر توجه شده است، تنها کسی که تا حدودی برای اثبات نظر خود به آیات قرآن توجه کرده، یوسف قرضاوی است. او با تحلیل آیات قرآن، به حلیت غنا حکم کرده است. در این مقاله پس از نگاهی اجمالی به دیدگاه فقهای شیعه و سنی در باره حکم غنا، دیدگاه و ادله قرضاوی بررسی و نقد شده و با نگاهی قرآنی، حرمت ذاتی غنا ثابت گردیده است، همچنین با توجه به اینکه حکم حرمت ذاتی و یا عرضی غنا از موضوعهای مهم و پیچیده فقه است، ظرفیت فقهی قرآن و روایات تفسیری، تبیین شده است.
ملخص الجهاز:
اصل اباحه مستفاد از آیات قرضاوی بر این باور است که مستفاد از آیه «هو الذٖی خلق لݦکݧم ماٰ ڡݨݐݭی الارݧݧݨض جمٖیعا»؛ (بقره / 29) اصل اباحه در اشیا، و در نتیجه عدم حرمت ذاتی غنا است: وی در مقام استدلال بر اصل اباحه میگوید: خدا اشیا را نمیآفریند تا بر انسانها حرام گرداند، آری تنها آنچه را خبیث و دارای ضرر است حرام میکند، چنانکه فرموده است: «ویݧحݫݫلݩݩ لهݠݧݩمݧݧ الطیݧݩباٰت وݥیݫݔحݠݧݡرݨمݩ علیهم الݨحݧݩݩݐبآٰئث»؛ (اعراف / 157) بر این اساس اگر نص صحیح و صریحی، یا اجماعی یقینی بر حرمت غنا یافت نشد، براساس اصل اباحه مستفاد از آیه، غنا بر جواز باقی میماند و نیازمند اقامه دلیل بر حلیت نخواهد بود.
». (هیثمی، 1408: 7 / 55؛ ابنحجر، بیتا: 13 / 224) نقد دلالت آیات بر اصل اباحه غنا استدلال به آیه یادشده بر اصل اباحه و حلیت ذاتی غنا تمام نیست؛ زیرا: بهرغم آنکه برخی از فقهای شیعه (حلی، 1410: 3 / 104؛ ابنحجر، بیتا: 13 / 224) و فقهای اهلسنت (عینی، بیتا: 5 / 53؛ فوری، 1410: 5 / 324؛ سید سابق، بیتا: 3 / 288) اصل در اشیا را اباحه میدانند؛ برخی با زیر سؤال بردن دلالت آیه «خلق لݦکݧم ماٰ ڡݨݐݭی الارݧݧݨض جمٖیعا» (بقره / 29) بر اصل اباحه، اباحه جمیع اشیا را خلاف ضرورت تمام ادیان دانسته و بر این باور است که ظاهر آیه مفید آن است که آنچه در زمین وجود دارد، برای منافع بشر آفریده شده است، جز آنکه تصرف در آنها باید از طریق اسباب مشروع آن صورت پذیرد.