خلاصة:
از بدو تاسیس شاهنشاهی هخامنشی، این شاهان برای این که دائم درجریان اوضاع واحوال اجتماعی و سیاسی کشور باشند و در مواقع مهم بتوانند تدابیر لازم را به کار برند، دستگاهی اطلاعاتی ایجاد کردند که به تقلید از عنوانی که نویسندگان یونانی به آن داده اند، آن را «سازمان چشم وگوش شاه» می خوانند. اینان مجموعه ای از افراد درستکار و وفادار به شاه بودند، که مستقیما از شاه دستور می گرفتند و به شکل افرادی ناشناس از سراسر امپراطوری هخامنشی برای وی خبر می آوردند. یونانی ها این نهاد را «افدالموس بازیلیوس» نامیده اند، در منابع مصری دوره هخامنشیان نیز واژه «گئوشکه» به همین معنا دیده می شود. در این مقاله چگونگی شکل گیری نهاد خبرگیری شاه، کارکنان، کارکردها و تاثیراتی که این نهاد در دستگاه حکومت و جامعه عصر هخامنشی داشته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
ملخص الجهاز:
"/> اما کاردانی وی به همینجا ختم نمیشود بلکه «کوروش علاوه بر اشخاصی که چشم و گوش شاه خوانده میشدند، مأموران بسیار دیگری در اطراف و اکناف کشور داشت، چون عقیده داشت یک مرد واحد بهندرت میتواند همهچیز را خوب ببیند و رموز همهٔ کار را به نیکی و با فراست درک کند، بهخصوص عیب دیگری هم مزید میشود که همانا انحصار مأموریتهای مهم به اشخاص معین و محروم نمودن استعداد دیگران است و در نتیجه مناصب بزرگ وحساس بهدست عدۀ معدودی میافتد و مایهٔ فساد میشود، بالأخره وقتی مردم بدانند که نمایندهٔ پادشاه همان یک نفر است از او برحذر خواهند ماند وحقایق کشف نمیشود،کوروش به این نکته خوب پی برده بود و به آنچه میگذشت آشنا میشد.
در منابع آمده است که کوروش همیشه از افراد باهوش و مورد اطمینان و نیز نزدیک به خویش برای خبرگیری استفاده میکرد، به همین منظور علاوه بر جاسوسانی که بهشکل بردگان زرخرید فرستاده بود و نیز فرستادگان شاه هند، آراسپ، یکی از نزدیکانش را به اردوگاه لودیه فرستاد در صورتی که در اردوگاه خویش چو انداخته بود که وی یک جاسوس است و از سپاه گریخته است و هنگام اعزام پنهانیاش به اردوی دشمن به وی گفت: «چنانچه تو مصمم به عزیمت هستی باید این دستور را به کار بندی تا اعتماد دشمن را بهسوی خود جلب نمایی.
داریوش به همراه تیریباز قصد قتل اردشیر را داشتند، خبر این توطئه را یکی از خواجگان به اردشیر رساند، اردشیر دستور داد وی به محل خود بازگردد و از کیفیت قضایا و جزئیات امر کاملا مطلع شود و شاه را مرتبا خبر دهد<FootNote No="424" Text="پلوتارک، حیات مردان نامی، ص492.