خلاصة:
مشروعیت نهاد پادشاهی در ایران عصر ساسانی نیز همانند اساس قـدرت و حکومـت ساسـانیان ، فرازوفرودهای زیادی پشت سر نهاد. در بررسی بنیان های مشروعیت در عهد ساسانی بـا اندیشـه «ایرانشهر» روبه رو می شویم که بر اساس اندیشه آرمانی است ، و فره ایزدی ، که همانا تایید الهـی و لازمه ی قدرت فرمانروا از سوی اهورا مزدا است . فره ایزدی، نژاد، دادگری، تربیـت ، دینـداری و... انگاره های ساختار سیاسی ساسانیان در مشروعیت جویی حاکمیت خود بود. ناگفته پیداسـت کـه پادشاه به همان نسبت که از این صفات برخوردار می بود، مشروعیت بیشتری مـی یافـت . بـا ایـن توضیح که جدال نهاد شهریاری با نهاد دین و بزرگان و اشراف نیـز در مشـروعیت پادشـاه نقـش تعیین کننده داشت و رضایت موبدان و بزرگان از پادشاه می توانست حکومت او را مشروع جلـوه دهد یا بالعکس . در زمان قباد اول گراییدن او به آیین مـزدک باعـث سسـت شـدن مشـروعیت و برکناری او از پادشاهی او شد. هرمزد چهارم نیز به دلیل بی توجهی به انگـاره هـای مهـم سـاختار سیاسی ساسانیان در مشروعیت ، با بحران سیاسی مواجه شد و شورش بهرام چوبین کـه از زمـان هر مزد آغاز شد، مقدمه شورش های بعدی در زمان خسروپرویز شد. اما پس از مرگ خسروپرویز دوباره این موازنه به هـم خـورد و شـاهان بعـد از خسـروپرویز از وجاهـت و مشـروعیت لازم برخوردار نبودند و شاه آرمانی آرزوی جامعه ایرانی بود که درنهایت به سـقوط دولـت ساسـانیان منجر گردید.در این مقاله ، با توجه به ماهیت موضوع ، از روش توصـیفی- تحلیلـی اسـتفاده شـده است . و با استفاده از روش تحلیل تاریخی به ارائه و تدوین مطالب تاریخی در رابطـه بـا سسـت شدن مشروعیت پادشاهان ساسانی «از قباد تا پایان دولت ساسانی» می پردازد.
ملخص الجهاز:
در زمـان قبـاد اول / گراییدن او به آیین مزدک باعـث از بـین رفـتن مشـروعیت پادشـاهی او شـد و روحـانیون بـا همدستی اشراف و نجبا قباد را از حکومت برکنار کردند و بالطبع نابه سامانی های زیادی در این دوره به وجود آمده تا این که باروی کار آمدن مجدد قباد در سال ٤٩٦ و تغییـر سیاسـت خـود نسبت به مزدکیان و عدم حمایت از آنان ، موجب مشروعیت پادشاهی خود شد.
سؤالاتی که در اینجا مطرح میشود این است که : بنیان های مشروعیت در دوره ساسانی چه بود؟ چرا مشروعیت پادشاهان «از قباد تا پایان دولت ساسانی» «به غیراز خسـرو انوشـیروان » در برهه ای از زمان سست گردید؟ و پاسخ خواهیم داد که : در بررسی بنیان های مشروعیت در عهد ساسانی با اندیشه ی «ایرانشهر» روبرو می شویم کـه بر اساس اندیشه ی آرمانی است و فره ایزدی، که همانا تأیید الهی و لازمـه قـدرت فرمـانروا از سوی اهورامزدا است ، فقط می تواند به پادشاهانی که نژاد و خـون از کیانیـان دارنـد و مسـتعد دریافت فره ایزدی هستند، تعلق گیرد.
٦- در سال ٦٢٩ هجری شیرویه با کودتایی به قتـل رسـید و پسـرش اردشـیر کـه کـودک خردسالی بود به جای او به پادشاهی رسید و نیابت سلطنت نیز به یکی از سپهداران به نـام مـه آذر گشنب رسید و تا پایان دولت ساسانی همان گونه که اشاره شد در عرض چهار سال دوازده پادشاه یکی پس از دیگری بر تخت نشستند که همگی بازیچه دست اشراف و بزرگان بودند.