خلاصة:
از عهد هرمزبه بعد سردارانی که افواج دائمی و قابل انتقال در اختیار خـود داشـتند، دم از پادشاهی میزدند، نخست بهرام چوبین در این میدان پـای نهـاد، سـپس آنگـاه نوبـت بـه بندوی و وستهم و شهربراز رسید. قیـام بهـرام چوبینـه و پـس آنگـاه سرکشـی و ونـدوی (بندوی) و وسطام (گستهم - بسطام ) شـهروراز (شـهربراز) تخـت شاهنشـاهی را بـه لـرزه افکند. این شورش ها همواره نمودار دشمنی و کینه بخشی از بزرگـان کشـور بـا ساسـانیان بود. اگر بهرام چوبین و... یاغی شدند، طغیان آنها ناشی از خبط های هرمز چهارم و خسـرو پرویز و مصادف با اواخر دوره ساسانی بود. با وجود ایـن نجبـا و مـردم بـا آنهـا همراهـی نکردند.سرکشی بهرام چوبین و بستام و... نشانه ی ناتوانیهای راه یافته در دستگاه حکـومتی خسرو اول است از آن رو که بزرگان خواستار پشـتیبانی از سـلطنت نبودنـد. گـو اینکـه از محافظه کاری بیشتر خواهان سلطنت شاهزاده ای ساسـانی بودنـد تـا فرمـانروایی یـک تـن غاصب .خسرو تمام سرداران خود را از این جهت که فاتح شده بودند، بکشت و می کوشید تا شهربراز را هم به قتل برساند. به علاوه رها کردن پایتخت در چنگـال دشـمن غـارتگر و ترس بی جا و فرار بزدلانه خسرو از معرکه نبرد، حیثیت و آبروی او را شـدیدا خدشـه دار کرد و بزرگان و مردم عادی را از وی بیزار ساخت . اکنون همه ی اوضاع و احوال و شـرایط مقدمات طغیان بر علیه شاه و خلع او آماده بود. در این هنگام گروهـی از بزرگـان و نجبـا خســرو را از ســلطنت خلــع نمــوده و زنــدانی کردنــد، وبعــد ازمــدتی او را بــه هلاکــت رسانیدند.در این پژوهش ، با توجه به ماهیت موضوع ، از روش توصیفی- تحلیلـی اسـتفاده شده است . و با استفاده ازروش تحلیل تاریخی به ارائه و تدوین مطالب تـاریخی در رابطـه با خسرو پرویز و شورش سردارانش می پردازد.
ملخص الجهاز:
زینب طالبوند (دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد شوشتر، گروه تاریخ ایران باستان ) خسرو پرویز و شورش سرداران چکیده از عهد هرمزبه بعد سردارانی که افواج دائمی و قابل انتقال در اختیار خـود داشـتند، دم از پادشاهی میزدند، نخست بهرام چوبین در این میدان پـای نهـاد، سـپس آنگـاه نوبـت بـه بندوی و وستهم و شهربراز رسید.
سوالاتی که در اینجا مطرح می شود این است که : چه شورشهایی در زمان خسرو پرویـز رخ داد؟ وچـرا ایـن شورشـها بـر علیـه او صـورت گرفت ؟و نتیجه ی این شورشها چه شد؟ و پاسخ خواهیم دادکه : از عهد هرمزبه بعد سردارانی کـه افـواج دائمـی و قابـل انتقـال در اختیار خود داشتند، دم از پادشاهی میزدند، نخست بهرام چوبین در این میدان پای نهاد، سپس آنگاه نوبت به بندوی و وستهم و نهایتا هم شهربراز رسید.
ماجرای قیام این غاصب قهرمان که بعضی مورخان هم در توالی سلسله شاهان ساسانی از او گه گاه به نام بهرام ششم یاد کرده اند و احوال او را در طی داستان رمان مانند بهرام چوبین از همان ایـام 1 با حقه های جالب در خوتای نامکها راه یافت به پایان رسید.
با آنکه نجبا هم بر خلاف انتظار علاقه ای به حمایت از بهـرام چـوبین نداشـتند اکنـون کـه بهرام داعیه سلطنت یافته بود هرمزد با نگرانی که از پسرش خسرو و هواداران او داشـت دیگـر در تیسفون برای خود امنیتی احساس نمیکرد از این رو به ویه کواذ در نزدیکی سلوکیه رفـت .