خلاصة:
کمال خجندی از عارفانقرن هشتم هجری است که پس از سفر حج، در «تبریز» و «سرای» ساکن شد. می توان ادعاکرد که این سفرهای کمال بود که مضمون اشعار و زندگی او را متحول ساخت. از دیداو، سفرروح و عروج آن دال بر نیاز فطری انسان به تعالی و تکامل است که در نهایت منتهی به «انسان کامل» میشود. آن چه در این سیر روحانی اصل و حقیقت است دیدار با «خویش» است. هر سفر نیاز به یک راهنما و یاریگر دارد که او نیز از مدد پیر خردمند بهره میبرد. میل بازگشت به سرآغاز در اشعاراو با مقوله طلب عجین است. گاهی سفرهایش، سفربه سوی حق است، و گاه برای دیدار با واسط الهی است. هدف او از بیان این سفرها تزکیه نفس وقطع تعلقات دنیوی است. مقاله حاضر تلاش دارد تا سفرهای کمال را از منظر کهن الگو، ساختار شناسی و سیر عرفانی بررسی کند.
ملخص الجهاز:
"مضمون این سفر یعنی بیرون آمدن از خود: قدمی زخودبرون نه به ریاض عشق کانجا نه صداع نفحه و گل نه جفای خارباشـــد به معارج انالحق نرسی به پای هرگـــــز که سری شناسداین سر که سزای دارباشد نکندکمال دیگرطلب حضورباطـــــــــن که قرارگاه زلفش دل بیقرار باشــــــــد (کمال ، ١٣٧٤: ١/ ٥٢٦) دل سوی بالای تو بی جان نرفت مرغ ١ به بالا نرود جز به بال (همان : ٢/ ٦٩٢) 2 انسانی کامل که براثر تزکیۀ نفس ، دل خویش را از هـر غبـاری پـاکیزه و ماننـد آیینـه شفاف و روشن کرده است : مپوش رخ که غلو کرد خط زنگاری چو دورشدزنظرها بگیرد آیینه زنگ (همان : ٢/ ٦٨٧) ١ -مرغ : روح را گویند.
٥. سفر و دیدار با پیر خردمند (Wise Old Man) این کیست که میآید تا جان شاعر را به آتش بکشـد و از وی مـیخواهـد تـا از صـورت پیشین خود روی برگرداند و راهی نو بیابد؟ آن کزکمال صدق و صفای درون او هر صوف پوش صوفی صافی صفات شد (کمال ، ١٣٧٢: ٨٥١) پیرخردی که با اندیشۀ والای خود به جهان نور می دهد: پیرخردت به رأی انور چون صبح به آفتاب همدم (همان : ٧) شیخ در خجند متولد شد و در تبریز نشو و نمـا یافـت .
(پور نامداریان ، ١٣٦٤: ٢٧٠- ٢٧١) ما به تدریج در مقام سلوک خیمه برپهلوی ملک زده ایم (کمال ، ١٣٧٤: ١/ ٦٣) به هرحال پیر خردمند یکی از کهن الگوهای یونگی است که در زندگی شیخ کمـال ، بـه شکل گسترده یی نمود دارد و توجه هر مخاطبی را به خود جلب میکند؛ گـویی ایـن عـارف مدام در جستجوی اوست ."