ملخص الجهاز:
"نمونه اول: سیدحسین نصر با اشاره به علم مدرن میگوید: این علم که در درون جهانی کار میکند که انسان از آن جدا شده، هرچند هنوز بهطورکامل به شیوه صرفا انسانی درک امور گره خورده است، از جهت منظر و «جهان بینی»، بهطورکامل از علوم سنتهای شرقی عظیم همچون سنتهای هندی و اسلامی متفاوت است و بنابراین باید بر حسب تقابل تام آن با فرهنگهای شرقی مورد بحث قرار گیرد» (نصر، 1993، ص37).
چالش محدود یا مفقودبودن علمهای دینی با توجه به شرطهای مذکور برای ظهور علم دینی، افزون بر احتمال پدیدآوردن علم دینی، دو احتمال دیگر را نیز میتوان در نظر گرفت: نخست اینکه ممکن است علم دینی در همة قلمروهای علمی قابل تأسیس نباشد؛ به این دلیل که پیشفرضهای مورد نیاز در همة قلمروهای علمی، در آموزههای دینی نیامده باشد؛ دوم این که اساسا نتوان هیچگونه علم دینی را شکل داد؛ به این دلیل که فرضیههای برساخته از آموزههای دینی، دچار ابطال تجربی شوند.
همچنین تقابل «عمل یا ساختار» که در جامعهشناسی معاصر به صورت دوگانه بحثانگیزی مطرح شده است، در رویکرد اسلامی جای طرح ندارد؛ زیرا عاملیت انسان در برابر تعیینکنندگی ساختارهای اجتماعی، به صورت این یا آن، در نظر گرفته نشده بلکه عاملیت، فراتر از این تقابل است و بنابراین اگر از نسبت آن با ساختار پرسیده شود، باید گفت که آنچه از متون اسلامی برداشت میشود، «عمل در ساختار» است؛ به عبارت دیگر ساختار اجتماعی یکی از میدانهای عمل آدمی است، به جای آنکه رقیب عمل و عاملیت تلقی شود."