خلاصة:
لذت بهعنوان محوریترین کیفیت نفسانی که غالب حالتها و ملکات درونی و تحرکات جوانحی و افعال جوارحی آدمی را متأثر میسازد و زیرساختی برای بسیاری از خواستهها وتمایلات او بهشمار میآید، فیلسوفان مسلمان را بر آن داشته تا ماهیت و عناصر شکلدهندة آن را مورد کاوش نظری و تأمل عقلانی و تجربی قرار دهند، نظر به تفاوت برجستهترین دیدگاههای ارائهشده و اهمیت موضوع در انسانشناسی فلسفی بر آن شدیم ضمن تجزیه و تحلیل آرای مطرح، به مقارنه و مقایسۀ آنها بپردازیم. از میان این نظریات سه دیدگاه علمی بنیانی برای دیگر آرای مطرحشده محسوب میشوند، نظریة بازگشتانگاری به حالت طبیعی که برای نخستین بارتوسط محمدبن زکریای رازی عنوان شد؛ نظریة آسایشانگاری اخوان الصفّا و نظریة سازگاری ادراکی لذت با موقعیت و شرایط نفسانی طبیعی انسان که از سوی مشهور فیلسوفان مسلمان طرح شده است. با انتقاد از دو دیدگاه نخست، نظریة سوم را نزدیک به واقعیت یافتهایم، لیکن آن را نیازمند تکمیل دیدهایم.
Pleasure as one of The most pivotal sensual quality that affected the inner habits and states, movements and acts of the human and is considered as the foundation for most of his desires and demands. It made Muslim philosophers for theoretical examination and Rational and empirical reflection of its nature and compound elements. According to the most eminent opinions proposed and the importance of the issue in philosophical anthropology we decided to compare them in addition to analyzing the expressed opinion. Amongst these theories, three scientific views are basic for the expressed opinions. The theory of returnism to natural state which is proposed by Mohammad Ibn Zakarya Razi for the first time, the theory of comfortism propose by Akhvan Alsafa, compatibility perception of pleasures with success and sensual conditions of human which is proposed by famous Muslim philosophers. By criticism to the first two theories, the third theory is close to reality therefore I decided to elaborate on it.
ملخص الجهاز:
بررسي انتقادي چيستي لذت در فلسفۀ اسلامي * سيدعبدالرحيم حسيني عضو هيئت علمي پرديس فارابي دانشگاه تهران (تاريخ دريافت : ٩٥/٦/١١؛ تاريخ پذيرش : ٩٦/٢/١٠) چکيده لذت به عنوان محوريترين کيفيت نفساني که غالب حالت ها و ملکات دروني و تحرکـات جـوانحي و افعـال جـوارحي آدمي را متأثر ميسازد و زيرساختي براي بسياري از خواسته ها وتمايلات او به شمار ميآيد، فيلسوفان مسـلمان را بـر آن داشته تا ماهيت و عناصر شکل دهندٔە آن را مورد کاوش نظري و تأمل عقلانـي و تجربـي قـرار دهنـد، نظـر بـه تفـاوت برجسته ترين ديدگاه هاي ارائه شده و اهميت موضوع در انسان شناسي فلسفي بر آن شديم ضـمن تجزيـه و تحليـل آراي مطرح ، به مقارنه و مقايسۀ آن ها بپردازيم .
نظريۀ کمال گرايي ابن سينا شيخ الرئيس همان گونه که در غالب نظريات و قانون هاي فلسـفي از ديـدگاه دانشـمندان پيش از خود رويگردان شده يا به تکميل و تتميم آنها پرداخته است ؛ در اين مـورد، نظريـۀ فارابي و مشهور را براي تبيين ماهيت لذت کافي ندانسته و کوشش کرده است تـا تعريـف جامع تري از آن ارائه کند و ميگويد: «لذت عبارت است از ادراک و نيل به وصول آنچه در نزد مدرک خير و کمال است ؛ از اين نظر که خير و کمـال اسـت » (ابـن سـينا، ١٣٧٩، ج ٣: ٣٣٧).