خلاصة:
به گواهی ادبیات مکتوب اصولفقه شیعه، در گذر زمان به ویژه در سدۀ اخیر، دربارۀ استصحاب، پرسشهای متفاوتی مطرح شده که هر یک به نوبه خود، بحث و بخش جدیدی و یا تقسیم نویی برای استصحاب گشودهاند.واضح است که اجرای استصحاب، بر محور شک در بقای مستصحب قرار دارد؛ اما اینکه آیا بقای مستصحبی که مورد شک قرار میگیرد، باید فعلی باشد و یا بقای تقدیری هم کفایت میکند، پرسشی است که در سده اخیر مطرح شده و بحث تازهای را به نام استصحاب تقدیری، فراهم ساخته است.چگونگی نگاه دانشیان اصولفقه شیعه به پرسش یادشده و پاسخی که برای آن بیان مینمایند، پرسش اصلی پژوهشی بنیادی را سامان میدهد که نوشتار حاضر به تحلیل آن میپردازد.
ملخص الجهاز:
"اکنون این پرسش، مطرح میشود که آیا در صحت استصحاب، شک در بقا، بر تقدیر ثبوت متیقن، کافی است؟ به دیگر سخن، آیا میتوان استصحاب را در مورد امارات غیرعلمی نیز جاری نمود؛ درحالیکه یقین به حدوث، وجود ندارد؟ برای مثال: در احکام تکلیفی، بازی با شطرنج که در زمان حضور، حرام شمرده شده و به خبر واحد ثقه، مستند است، نسبت به بقای حرمت آن در زمان کنونی که شطرنج، دارای فدراسیون ورزشی است، شک پدید میآید و چنانچه بگوییم آن روایتی که حرمت بازی با شطرنج را در عصر حضور بیان میکند، نسبت به حرمت و عدم حرمت بازی با شطرنج، در وضعیت و عصر کنونی، دلالتی ندارد، این پرسش طرح میشود با توجه به اینکه اجرای استصحاب به متیقن سابق و مشکوک لاحق وابسته است و چون خبر واحد ثقه، یقین وجدانی را باعث نمیگردد و از این رو، یقین وجدانی برای حرمت بازی با شطرنج در عصر حضور، وجود ندارد، آیا میتوان در چنین موردی، استصحاب حرمت بازی با شطرنج را برای دوران معاصر، جاری نمود؟ همچنین در احکام وضعی نیز همینگونه است؛ مثلا در موردی که بر ملکیت یا نجاست چیزی بینهای اقامه شود و سپس در خصوص ارتفاع ملکیت یا نجاست، شک پدید آید، آیا میتوان استصحاب بقای ملکیت یا نجاست را جاری نمود؛ درحالیکه یقین وجدانی برای حدوث امور مذکور، وجود ندارد؟ به دیگر سخن، اینکه در استصحاب، شک در بقا، لازم است، آیا بقا، تنها بقای فعلی را در بر میگیرد و یا اینکه بقای تقدیری هم میتواند در دایرۀ شمول آن، جا داد؟ زیرا اگر مراد از بقا، فعلی، باشد، متیقن، باید، امری محرز باشد تا بالفعل، شک در بقا صادق افتد؛ ولی اگر گفته شود: بقای تقدیری را هم در برمیگیرد، قهرا اگر متیقن، با خبر ثقه هم ثابت گردد، ولو اینکه متیقن، خود، امری محرز به شمار نمیآید، شک در بقا، صادق میافتد؛ نهایت اینکه شک در بقا، بر تقدیر ثبوت است؛ یعنی: شک در بقا، بر تقدیر اینکه اماره مطابق با واقع باشد."