ملخص الجهاز:
پس یک مسأله این است که آیا از توسعههای هدفدار مانند مدل کشورهای مارکسیستی استفاده کنیم یا کاملا داروینی و تکاملی؟و اگر هدفی داریم،آن هدف کجاهاست و چیست؟آیا محتوای هدف است یا جایی که باید برسیم؟آیا هدف را این قرار دهیم که درآمد سرانه هر فرد 00083 دلار شود یا شأنی را به عنوان هدف تعریف کنیم؟نفت یک حادثه استثنایی برای کشور ما است که بدون چارچوب است و عملا ما سیاست نفتی نداریم ولی میتوان سیاست نفتی داشت.
با این نگاه شاید بتوان این تعریف را برای توسعه منطقی دانست که«مجموعه فعالیتهایی برای هدایت در جهت ایجاد شرایط مطلوب با تأکید بر نظام ارزشی مورد پذیرش جامعه»یا به مفهوم«طیفی از تغییرات به هم پیوسته است در جهت تأمین نیازهای رو به گسترش جامعه»؛پس توسعه فراگردی است در جهت استفاده از نیروهای بالقوه انسانی معنوی یا مادی که در جهت رشد جامعه مورد توجه قرار میگیرد.
بعد از آن برای اینکه موازین را بتوانیم در جامعه پیاده کنیم،نقش هویت جمعی افراد مطرح میشود که اول به افراد هویت داده و بعد به جمع هویت داده میشود که در این مرحله«حکومت»و تأثیر آن در فرآیند تغییر مطرح میگردد،فلذا در قرآن کریم هم همین وضعیت هست و اگر وضع مطلوب را بخواهیم تجسم کنیم بدین صورت است که باید شناخت حقیقی داشته و به انسان جایگاه بدهیم و مجبوریم جایگاه و تأثیرگذاری انسان را مشخص کنیم و بعد موازین لازم الرعایهای که مبنی قرار میگیرد مطرح خواهد بود.