ملخص الجهاز:
جرعه جرعه معرفت گرداب زیاده خواهی بعضیها را دیدهای، هدفشان در زندگی فقط خوردن و خوابیدن است و منتظرند تا که چه پیش آید؛ نه به فردای مادیشان میاندیشند و نه به فردای آخرتشان؛ هر دم گرفتار هوسی که به دلشان چنگ میزند، آنچنان که فراتر از آن را نه میبینند و نه میخواهند که ببینند ...
گرفتارند در گرداب رفاه و راحت طلبی و دلهاشان اسیر در قفس تنگ آسوده خواهی ...
آنقدر دست و پا زدهاند در دنیا و مافیهایش که از یاد بردهاند برای چه آمدهاند و به کجا میروند ...
و چه خسران زدهاند و زیان دیده ...
فکر نمیکنی باید گاهی به خودمان و شیوه زندگیمان نظری بیفکنیم و بیندیشیم ...
اما یادت باشد، من و تو حتی اگر اهل فکر و اندیشه هم باشیم و اهل حساب و کتاب؛ اما وقتی هدفمان دنیا باشد، نمیتوانیم به آنچه که باید، بیندیشیم ...
وقتی همه تلاش و سعیمان، کسب ثروت و تحصیل قدرت و دستیابی به مقام و موقعیت اجتماعی باشد، آن هم با آن همه جلوهای که دارد و با آن همه توجیهی که برایش میآوریم و ذهنمان را به خود مشغول میکند، مانعی میشود سخت و عظیم برای فکر کردن من و تو و آنگاه دیگر اندیشیدن به فردای قیامت معنا و مفهومی ندارد ...
یادت باشد، زیادهخواهی، گردابی است که از ساحل اندیشه درست دورت میکند و به نابودیات میکشاند و این گرداب، بارها و بارها پیش پای من و تو پهن میشود ...
مباد که لحظهای طعمة این گرداب شویم ...