خلاصة:
به زعم بسیاری از زبانشناسان، بیشترِ زبانهای دنیا از «ترکیب» به عنوان یکی از زایاترین فرایندهای واژهسازی به منظور گسترش دامنۀ واژگانی خود بهره میگیرند، مدّعایی که در مورد گویش رودباری (استان کرمان) و گونههای جغرافیایی متعدّد آن نیز صادق است. در این فرایند، همنشینیِ دو یا چند تکواژِ واژگانیِ آزاد سبب پیدایش یک واحد زبانیِ مرکّب میگردد. از آنجا که در رودباری اسامیِ مرکّبْ از بسامدِ کاربرد بسیار بالاتری نسبت به دیگر کلمات مرکّب برخوردارند، کانون توجّه پژوهش حاضر بر تحلیل اسامیِ مرکّب این گویش معطوف است. به بیان فنّیتر، پژوهش حاضر میکوشد بر پایۀ پیکرۀ زبانیِ حاصل از مصاحبه و ضبط گفتار آزاد گویشورانِ مناسب، توزیع پرسشنامه، برگهنویسی و بهرهگیری از شمّ زبانی، به تحلیلِ همزمانیِ اسامیِ مرکّبِ رودباری از دیدگاه ردهشناختی و بر پایۀ سه مورد از معیارهای پیشنهادی بائِر (2009: 555-547) شامل هستهداری، ترتیب اجزای ترکیب و معنیشناسیِ ترکیب در گونۀ رایج در شهرستان قلعهگنج بپردازد. نتایج پژوهش نشان میدهد رودباری همانند بیشتر زبانهای دنیا، ویژگیهای ردهشناختیِ یکدستی نداشته بلکه از این حیث، به صورت پیوستاری عمل میکند و لذا بایستی از اصطلاح «گرایش کلّی» برای توصیف ویژگیهای ردهشناختیِ مورد مطالعه بهره گرفت. به طور مشخّص، گرایش کلّیِ ردهشناختیِ رودباریِ امروز از منظر این سه معیارِ ردهشناختی، به ترتیب به سوی اسامیِ مرکّبِ بدونِ هسته، اسامیِ مرکّبِ هستهآغازین و اسامیِ مرکّبِ برونْمرکز است.
ملخص الجهاز:
تحلیل رده شناختی اسم مرکب در گونۀ رودباری قلعه گنج ( علمی – پژوهشی) * سپهرصدیقینژاد١، دکتر پاکزاد یوسفیان ٢ چکیده به زعم بسیاری از زبان شناسـان ، بیشـتر زبـان هـای دنیـا از «ترکیـب » بـه عنـوان یکـی از زایـاترین فرایندهای واژه سازی به منظور گسترش دامنۀ واژگانی خود بهره میگیرند، مـدعایی کـه در مـورد گویش رودباری (استان کرمان ) و گونه های جغرافیایی متعدد آن نیز صادق اسـت .
در پایان آنکه ، آهنگر و همکاران (١٣٩٤) به عنوان نزدیک ترین مطالعۀ زبان شناختی به پژوهش حاضر، به بررسی ساختاری فرایند ترکیب در گونۀ زبانی رودبار جنوب بر اساس مقولۀ دستوری اجزای ساختاری کلمۀ مرکب یا شیوة ترکیب آنها بر اساس الگوی شقاقی (١٣٨٦) پرداخته است .
معیارهای سه گانۀ رده شناختی مورد استفاده برای تحلیل اسامی مرکب رودباری بدین شرح اند: ٢-١- هسته داری معیار هسته داری ناظر بر این اصل است که در هر ساختار مرکب معمولا یکی از اجزای آن ، یعنی هسته ، نسبت به دیگری بنیادیتر، زیربناییتر و اصلیتر است و جزء یا اجزای دیگر دارای اهمیت کمتری بوده و ثانویه یا وابسته محسوب میشوند.
بر این اساس ، داده های زبان فارسی نشان میدهد که گرایش کلی رده شناختی آن امروزه به سوی کاربرد اسم مرکب هسته آغازین است (طباطبایی، ١٣٨٦: ١٩٣-١٩٢).
البته تحلیل های رده شناختی این دو زیرساختار ترکیبی بر اساس معیارهای رده شناختی سه گانۀ این پژوهش تفاوت اساسی با هم دارند، بدین شرح که اسم مرکب حاصل از ساختار ترکیبی «اسم +صفت » از نظر هسته داری فاقد هستۀ ساختاری است و در نتیجه ، معیار ترتیب اجزای ترکیب نیز در مورد آن جای بحث ندارد؛ و از نظر معنیشناسی ترکیب نیز تمام این اسامی مرکب از نوع برون مرکز میباشند.