ملخص الجهاز:
"از همان باب اول که در تدبیر و عدل و رأی سخن رانده، روحیه انساندوستانه مرد اجتماع و اخلاق که عدالت و مردمی بودن را اساس انسانیت و کشوربانی میداند متجلی میشود: شنیدم که در وقت نزع روان به هرمز چنین گفت نوشیروان که خاطر نگهدار درویش باش نه در بند آسایش خویش باش نیاساید اندر دیار تو کس چو آسایش خویش جویی و بس نیاید به نزدیک دانا پسند شبان خفته و گرگ در گوسفند برو پاس درویش محتاج دار که شاه از رعیت بود تاجدار رعیت چو بیخند و سلطان درخت درخت ای پسر باشد از بیخ سخت او همچنین برای ارائه تصویری درست و منطقی از مساعدت به همنوعان بویژه زیردستان از زبان نوشیروان به هرمز میگوید: مراعات دهقان کن از بهر خویش که مزدور خوشدل کند کار بیش (به تصویر صفحه مراجعه شود) سعدی سعی نمیکند که در بوستان بطور مطلق نصیحت کند،بلکه کوشش میکند که با زبانی هدایتآمیز راه نیکی کردن را به آنها نشان دهد و استدلال میکند که خیر و مصلحت خود آدمیان در این است و در این حال در مراعات حال دهقان میگوید که تو در واقع رعایت حال خود را میکنی و به خویشتن سود میرسانی."