خلاصة:
طنزهای «غلام رضا روحانی» ضمن بازتاب اوضاع اجتماعی ایران در دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم، حکایت از هم زیستی و هم دلی او با توده مردم داشته و از لحاظ زبان شناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی-توصیفی درصدد است به بررسی مهم¬ترین درونمایههای طنز در اشعار روحانی، نگرش وی نسبت به موضوعات و مناسبات اجتماعی و چگونگی بازتاب آنها بپردازد. روحانی ضمن طرح دیدگاه های انتقادی سیاسی- اجتماعی، برای بازنمود هنری¬تر و تاثیرگذارتر آنها از عناصر و شگردهای زبانی و بیانی مختلف استفاده می کند؛ مثلا با استفاده از باهم آیی واژگانی، تضاد معنایی بسترهای مناسبی را برای به چالش کشیدن تبعیض ها و تضادهای سیاسی- اجتماعی و ایدئولوژیکی فراهم می سازد. وفور واژگان و ترکیبات عامیانه به عنوان ابزاری برای طرح مسائل اجتماعی به زبان مردمی از ویژگیهای زبانی طنز روحانی است. تشبیه بنیاد بودن طنزهای روحانی دال بر این است که تشبیه در تصویر موضوعات اجتماعی و دریافت آنها توسط مردم، قدرت بیشتری دارد. انتقاد از شرایط محیطی همچون آلودگی شهرها و نبود زیرساخت های مورد نیاز، واقعه کشف حجاب و جنگجهانی و پیامدهای آن، مشکلات اقتصادی و برخی از موضوعات اجتماعی، مانند غربزدگی، مسائل زنان، بیکاری و وضعیت بغرنج اداری از جمله موضوعاتی است که در طنز روحانی بازتاب یافتهاند. تحلیل طنزهای شاعر بیانگر کنش اجتماعی وی برای اصلاح، تغییر یا نفی گفتمانهای موجود محسوب می شود. شاعر جز در برخی موارد، همچون پیشرفت و تحصیل و اشتغال زنان و یا حمایت از کالای ملی، غالبا به انتقاد و نفی وضع جامعه میپردازد و به دنبال تغییر آنهاست.
The satire of "Gholam reza Rouhani"، while reflecting the social conditions of Iran during the first Pahlavi and early Pahlavi II periods، is an illustration of the author's co-existence and sympathy with the masses and is linguistically and sociologically significant. The present article، with a descriptive-analytical approach، aims to investigate the most important theme of satire in Rouhani's poems، his attitude towards social issues and their representation in his works. While presenting critical views on society and politics، Rouhani uses different linguistic and expressive elements to make the representations more artistic and influential. For instance، using lexical combination and semantic contradiction provides the appropriate framework for challenging discriminations as well as socio-political and ideological contradictions. The abundance of the folk words and compounds as a mean of expressing social issues in a popular language is one of the linguistic features of Rouhani’s satire. Since Rouhani's satire is simile-based، simile is more powerful in representing social issues and also in understanding it by the masses. Criticisms of the environmental conditions such as urban pollution and the lack of required infrastructures، the unveiling incident، the world war and its impacts on Iran، economic problems and some social issues، such as westernization، women's rights، unemployment and the bureaucratic complexity are some of the issues that are reflected in Rouhani’s satire. The analysis of the poet's satirical works reveals his social action to be modifing، changing or rejecting the hegemonic discourses. In some cases، such as the progress، education، and employment of women or the protection of national commodities، the poet often criticizes and rejects the situation of society and seeks to change that.
ملخص الجهاز:
از این رو، این پژوهش درصدد است تـا برخی از مهم ترین درونمایه های طنز روحانی و عناصر زبانی و بیانی که به بازتاب هنـری و تأثیرگذاری طنزهای وی کمک می کنند، تجزیه و تحلیل کند، و به پرسـش هـای ذیـل پاسخ دهد: - درون مایه های غالب در طنزهای روحانی کداماند؟ - نگرش شاعر نسبت به مسائل اجتماعی چگونه است و با چه عناصر و شگردهای زبـانی آنها را بیان کرده است ؟ پیشینة پژوهش در مورد غلامرضا روحانی به ویـژه بررسـی درونمایـه هـای اشـعار طنـز او تـا کنـون پژوهش مستقلی صوررت نگرفته است ؛ اما در اکثر کتابهای مربوط بـه طنـز از روحـانی سخن گفته شده است ؛ همچون «طنزسرایان ایران از مشروطه تـا انقـلاب»، از فرجیـان و نجف زاده بارفروش (١٣٧٠)؛ نویسندگان در این کتاب تنها به شرح زندگی روحانی اکتفـا نمودهاند.
بـه عبارت دیگر، کاربرد شمار زیادی از کلمات تقریبا هم معنا در متن ، نشاندهنده شـیفتگی به جنبه ای از واقعیت است که می تواند بیانگر کانون مبارزهای ایدئولوژیک باشد (فـرکلاف، ١٣٨٩: ١٧٦)؛ مثلا در ابیات زیر، تکرار واژههای هم معنای پول، دینـار، ذهـب ، اسـکناس و زر، به ویژه ردیف «پول است پول»، بازگوکننده گسترش روحیة مادیگرایی ، پـولپرسـتی ، تغییر ارزشهای دینی و ملی و دگرگونی مفاهیم ارزشـمندی چـون «وطـن » بـه «پـول»، آنهم در نگرش و بینش شـیخ و واعـظ دینـی اسـت کـه از یـک طـرف، دال بـر عمـق واقعیت های تلخ اجتماعی و بی ارزشی مفاهیم متعـالی فرهنگـی اسـت و از طـرف دیگـر، کاربرد برخی دیگر از واژگان، مؤید این نظر فرکلاف است که رابطـة هـم معنـایی بیـانگر کانون مبارزهای ایدئولوژیک است (فرکلاف، ١٣٨٩: ١٧٦): دیـن همـه دینـار شـــد، مذهــب ذهـب و آن قـوانین و سـنن ، پـول اسـت پـول مســلک حــاجی حســین اســت اســکناس مــذهب ملاحســــن ، پــول اســت پــول (روحانی ، ١٣٤٣: ٨٢) ٣- واژگان محاوره و ترکیبات عامیانه یکی از سؤالهایی که فرکلاف در سطح توصیف و در ارتباط با ارزش رابطه ای واژگـان مطرح می کند، این است که آیا کلماتی وجود دارند که آشکارا رسمی یا محاورهای باشند (فـرکلاف، ١٣٨٩: ١٧٠).