خلاصة:
نحوه به کارگیری عنصر زمان در برخی از داستانهای مدرن، داستان را به فرآیندی دیریاب برای دریافت کننده تبدیل می کند. امروزه نظم حاکم در داستانهای سنتی، جای خود را به آشفتگی در داستان های مدرن می دهد؛ چراکه برخی داستان پردازان با وارد ساختن خاطرات، رویاها و کابوس های انسان در جوامع مدرن به عنوان تکنیکی جدید، باعث می شوند که مرزهای زمان، دچار فروپاشی شود و بالطبع، سرعت سیر داستان و تکرار برخی رویدادها نیز دستخوش تغییر شود. ژرار ژنت، برای تسهیل در این زمینه، سه جنبه مهم دلالت مقوله زمان؛ یعنی ترتیب، سرعت و تکرار را در قالب نظریه مشهور «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است که از آن به عنوان جامع ترین نظریه در باب تحلیل عنصر زمان در روایت یاد می شود. جستار حاضر، نحوه استفاده از این عنصر را در داستان های کوتاه «« نخله علی الجدول» نوشته الطیب صالح؛ رماننویس نامدار سودانی و «عشق پیاده رو» اثر مصطفی مستور نویسندة ایرانی بر مبنای آرای ژنت، مطالعه می کند. دو داستان پرداز، در به کارگیری بازیهای زمانی در پردازش داستان کوتاه، همسو هستند. نتایج تحقیق، نشان می دهد که ترتیب رویدادها در دو داستان از سوی دو نویسنده، دچار آشفتگی شده تا با آشفتگی روحی انسان در جوامع مدرن، همخوانی داشته باشد. از میان تکنیک های کاهش و افزایش سرعت روایت، دو نویسنده، بیشتر از درنگ توصیفی استفاده کرده، باعث شکاف های طولانی و تعلیق در داستان ها شده اند و با تکنیک روایت چندباره یا مکرر به برجستگی رخدادهای مهم پرداخته اند.
ملخص الجهاز:
ژرار ژنت ، برای تسهیل در این زمینه ، سه جنبۀ مهم دلالت مقولۀ زمان؛ یعنی ترتیب ، سرعت و تکرار را در قالب نظریۀ مشهور «نظم ، تداوم و بسامد» مطرح کرده است که از آن به عنوان جامع ترین نظریه در باب تحلیل عنصر زمان در روایت یاد می شود.
ک: همان : ٨٩) با وجود این ، مقالۀ حاضر تلاش میکند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که اهداف دو نویسنده از بازیهای زمانی در داستانهای مذکور چیست ؟ ٢-١ پیشینۀ پژوهش از جمله پژوهش هایی که در مورد داستانهای کوتاه مستور انجام شده و تا حدودی به موضوع پژوهش حاضر نزدیک است ، میتوان به مقالۀ «جریان سیال ذهن در داستانهای مصطفی مستور» اثر مشفقی و خیاط (١٣٨٩ش ) اشاره نمود که نویسندگان تلاش کردهاند، معیارهای این شگرد داستانپردازی را بر متن مورد پژوهش منطبق کنند و به این نتیجه رسیدهاند که داستانهای مستور علیرغم برخورداری از برخی از مؤلفه های جریان سیال ذهن به طور کامل و تمامعیار از این ویژگی برخوردار نیستند؛ اما تاکنون پژوهشی دربارة کارکرد عنصر زمان در داستانهای کوتاه این دو نویسنده بر مبنای آرای ژنت به عمل نیامده است .
ک: جینت ، ١٩٩٨م : ٧٧) در این حالت ، گفتمان داستان سعی در پرش به سمت آینده دارد و خواننده برای خواندن رخدادهای دیگر در انتظار میماند؛ برای نمونه در داستان «نخلی بر کرانه نهر»، وقتی شخصیت اصلی داستان به فردای سیاه خود و خانوادهاش در روز عید قربان که در پیش روی اوست ، فکر میکند، شک و تردیدش برای فروش نخل به اوج میرسد.