خلاصة:
از ابتدای دهه ی هشتاد میلادی،شاهد توجه بسیار به مفهوم"سینمای ملی"در عرصه ی مطالعات سینمایی هستیم.با این مفهوم در میان بسیاری از کشورها،از جمله کشور خودمان،به صورت بومی برخورد شده است.سینمای ملی در اثر رقابت اقتصادی به وجود آمد و در چند دهه ی گذشته با توجه روزافزون به تفاوت های فرهنگی،اهمیتی دو چندان یافت.نگرش ها به سینمای ملی به طور کلی در رابطه و اغلب در تعارض با سینمای هالیوود شکل گرفته اند.اما نظریه پردازان کنونی این عرصه بر آن اند که تا جای ممکن از تقلیل گرایی پرهیز شده و کلیت یک سینمای ملی/کشوری در بررسی ها مدنظر قرار گیرد.در این راستا بازتاب فرهنگی کشورها و ملیت ها در سینما از جنبه های گوناگون مشخص می شود.در این مطالعه تلاش می شود تا جنبه های نظری و مرزهای این مفهوم از دیدگاه اندیشمندان این حوزه تعیین و توصیف گردد.این جستار به الگوهایی چندگانه برای بررسی یک سینمای ملی می پردازد و افزون بر این،در این مطالعه دریافته ایم که خاص بودگی یک سینمای ملی ریشه در پرسش های هویت و انسجام ملی آن فرهنگ دارد.با وجود بحث برانگیز بودن این مفهوم،اهمیت سینمای ملی در مطالعات سینمایی رو به کاهش است و به نظر می رسد با کم رنگ رشدن تدریجی مرزهای فرهنگی وملی،در آینده شاهد قدرت گرفتن مفهوم سینمای فراملی خواهیم بود.