خلاصة:
از مهمترین سؤالاتی که در باستانشناسی سواحل جنوبغرب دریای کاسپی مطرح است، چگونگی استقرارها در دوران پیشازتاریخ، بهویژه در عصر آهن میباشد؛ این درحالی است که بخش عمدهای از پژوهشهای باستانشناسی مربوط به این دوره که از سال 1901 م. در گیلان انجام شده برروی گورستانهای عصر آهن (سدههای 8-15 ق.م.) متمرکز بوده است. نبود پرسشهای بنیادی و بررسیهای روشمند در باستانشناسی گیلان باعث شده تاکنون چگونگی استقرار و نوع معماری مورد استفادهی مردمان این منطقه بر ما پوشیده باشد و بدینترتیب این پرسشها مطرح است که پراکندگی استقرارها و نحوهی الگوهای استقراری به چه صورت بوده است؟ چه عاملی موجب شده که آثار و شواهد اندکی از استقرارهای مربوط به این دوره مورد شناسایی قرار گیرد؟ در صورت وجود استقرار و سکونتگاهها، نوع نقشه و فضاهای معماری به چه صورت بوده است؟ بسیاری از صاحبنظران و باستانشناسان معتقدند که اقوام مزبور دارای مسکنی که از سازهی مستحکمی برخوردار باشد، نبودند؛ بلکه بهصورت چادرنشینی روزگار میگذراندند. در این مقاله تلاش شده تا با روشی اسنادی و میدانی، مبتنیبر مطالعات کتابخانهای و نتایج حاصل از کاوشهای باستانشناسی در محوطههای کافرستان، مطلاکوه، لیارسنگبن، کلورز و... در محدودهی جغرافیای جنوبغرب دریای کاسپی طرح ابتدایی ارائه شود. با توجه به منابع و مدارک موجود برخی شواهد از معماری دائمی مربوط به زندگی یکجانشینی در حوزهی فرهنگی جنوبغرب دریای کاسپی شناسایی شده که مشتمل بر ایجاد کفسازی در محوطهی مسکونی و احداث بناها با فضاهای چهارگوش بهوسیلهی سنگ و چوب یا بدون ایجاد پی بوده است.
ملخص الجهاز:
نبــود پرســش هاي بنيــادي و بررســيهاي روشــمند در باستان شناسـي گيـلان باعـث شـده تاکنـون چگونگي اسـتقرار و نـوع معمـاري مورد اسـتفاده ي مردمـان ايـن منطقـه بـر مـا پوشـيده باشـد و بدين ترتيـب ايـن پرسـش ها مطـرح اسـت کـه پراکندگـي اسـتقرارها و نحـوه ي الگوهـاي اسـتقراري بـه چـه صـورت بـوده اسـت ؟ چـه عاملـي موجـب شـده کـه آثـار و شـواهد اندکـي از اسـتقرارهاي مربـوط بـه ايـن دوره مـورد شناسـايي قــرار گيــرد؟ در صــورت وجــود اســتقرار و ســکونتگاه ها، نــوع نقشــه و فضاهــاي معمــاري بــه چــه صــورت بــوده اســت ؟ بســياري از صاحب نظــران و باستان شناســان معتقدنــد کــه اقــوام مزبــور داراي مســکني کــه از ســازه ي مســتحکمي برخــوردار باشــد، نبودنــد؛ بلکــه به صــورت چادرنشـيني روزگار ميگذراندنـد.
اگرچــه گمانه زنــي و لايه نــگاري تپــه پيلاقلعــه (نگهبــان ، ١٣٧٨؛ ١٣٨٥) و لايه نــگاري در تپــه جلاليــه کلــورز (حاکمــي، ١٣٤٤: ١٢؛ خلعتبــري، ١٣٧١: ١٥؛ ١٣٨٩: ٢٨٦؛ ١٣٩٢: ١٧٠؛ نوکنــده و فهيمــي، ١٣٨٢: ٣٧-٣٨؛ا٦١ :٢٠٠٥ ;٤٨ :٢٠٠٤ ;٤٠ ,٣٩ :٢٠٠٣ ,Ohtsu)، غــار چپلــک (فلاحيــان ، ١٣٨٤: ٢٠٦؛ جهانــي، ١٣٩٥: ٢٨١-٢٨٢؛ ١٥٥ :٢٠١٦ ,Jahani( و کاوش محوطه هــاي کافرســتان (جهانــي و ديگــران ، ١٣٩١: ١٢٧-١٢٨؛ جهانــي، ١٣٩١الــف : ١٢٩؛ ١٣٩٣ الــف : ١٣٢؛ ١٣٩٣ب : ١٠٢)، گمانه زنــي و کاوش در محوطــه ي ليارســنگ بن (جهانــي، ١٣٩٣: ١٥٧؛ جهانــي و ديگــران ، ١٣٩٤: ١٠٨)، گمانه زنــي در محوطــه ي اســکولک (جهانــي و ديگــران ، ١٣٩٣: ٧٠) موجــب شــده بــراي اولين بــار در تاريــخ باستان شناســي اســتان گيــلان آثـاري از معمـاري عصـر آهـن شناسـايي و معرفـي گـردد، امـا به دليـل عـدم تـداوم گمانه زنـي و کاوش هـاي باستان شناسـي در ايـن محوطه هـا، پـلان شـفاف و روشـن از سـاختار معمـاري ايـن محوطه هـا توسـط سرپرسـتان هيأت هـا ارائـه نشـده و در نتيجـه ويژگيهـاي معمـاري ايــن دوره همچنــان در تاريکــي باقيمانــده اســت .