خلاصة:
موضوع دخالتکردن یا دخالتنکردن یزید در شهادت امامحسین(ع) و پدیدآوردن واﻗﻌﮥ کربلا از همان آغاز، محل اختلاف بود. تبرئهجستن یزید از قتل امام(ع) به این اختلاف دامن زد و در طول زمان، بر شدت آن افزوده شد. شماری از علمای سنی ضمن تأیید نقشداشتن یزید در واﻗﻌﮥ کربلا، او را به علتهای متعدد مستوجب لعن و حتی تکفیر دانستهاند؛ اما گروهی دیگر در دفاع از عقیدﮤ مشروعیت خلفا، او را از این اتهام مبرّا کردهاند و ابنزیاد را عامل این واقعه دانستهاند. این پژوهش در پی آن است تا مسئولیت یزید را در پدیدآمدن واﻗﻌﮥ کربلا واکاوی کند. به همین منظور، نخست علتهای کسانی را بررسی میکند که قائل به تبرئه یزید هستند و سپس علتهای خود را مبنیبر نقشداشتن مستقیم یزید در شهادت امامحسین(ع) و رخدادن فاﺟﻌﮥ کربلا مطرح خواهد کرد.
The issue of Yazid's (non)interference in the murder of Imam Hussein (AS) and the emergence of the Karbala event was a point of controversy among Sunni scholars from the outset. The exoneration of Yazid from the murder of Imam also sparked this disagreement. A number of Sunni scholars، while confirming Yazid's role in the Karbala incident، for this reason and for other reasons considered him to be cursed or excommunicated. But، another group، for defending the idea of “Caliphate’s legitimacy”، exonerated Yazid and accused Ibn Ziyad instead. This seeks to elucidate Yazid's responsibility in the occurrence of the Karbala incident. For this purpose، it first examines the reasons for those who call for the exoneration of Yazid، and then considers reasons for direct role of Yazid in the martyrdom of Imam Hussein (AS) and the occurrence of the disaster of Karbala. The results of this research indicated that Yazid threatened and ultimately killed Imam Hussein (AS) with his intentions، and that his regret was secondary and dishonest.
ملخص الجهاز:
سوم فرض ما براین است که حتی همین ابراز پشیمانی ثانویه نیز با صداقت همراه نبوده است؛ چراکه وی پس از این ماجرا، برای مجازات قاتلان امامحسین(ع) و در رﺃس آنها ابنزیاد، اقدام عملی انجام نداد؛ بلکه آنها را تشویق هم کرد و همراه ابنزیاد روزهای متمادی به بادهگساری و شعرسرایی مشغول بود (مسعودی، 1970: 5/156و157؛ سبطبنجوزی، 1418: 260).
ازجمله علتهایی که این افراد و گروهها برای تبرئه یزید ذکر میکنند: اظهار ناراحتی یزید از عمل ابنزیاد به هنگام مشاهدﮤ وضعیت اسرا در کاخ خود و پس از مجادلهاش با امکلثوم یا حضرت زینب(س) (طبری، بیتا: 5/461و462؛ شیخمفید، 1399: 246؛ ابناعثم، 1406: 3/152تا154)؛ غیرمشروعبودن عمل امام در خروج بر ﺧﻠﻴﻔﮥ قانونی و در کانون اجماع مسلمانان؛ ثابتنشدن نقش یزید در شهادت امام (غزالی، بیتا: 3/125)؛ گناهکاربودن ابنزیاد (ابنصلاح، 1406: 216)؛ دروغبودن بیحرمتیهای یزید به امامحسین(ع) (ابنتیمیه، 1406: 8/141و142؛ ابنحجر هیتمی، 1417: 193).
شاید امکان این نباشد که بهطور کامل از محتوای ناﻣﮥ یزید آگاه شد؛ اما شواهد تاریخی تاحدودی از دستور یزید برای کشتن امام(ع) و ابنزبیر درصورت امتناع از بیعت خبر میدهند؛ ازجمله عملکرد مروانبنحکم در این ماجرا که هنگامیکه امام(ع) در دارالعماره از بیعت خودداری ورزید و کار بیعت را به فردا و در حضور مردم موکول کرد، مروان به ولید پیشنهاد کرد که او را بدون بیعت رها نسازد و درصورت امتناع، وی را بکشد؛ چراکه بهعقیدﮤ او، رهاکردن امام و ابنزبیر باعث گریختن ایشان و افزایش خونریزی در جامعه میشد و «فتنهای را روشن خواهد ساخت که بهسادگی خاموش نخواهد شد» (خلیفةبنخیاط، 1968: 1/282و283؛ دینوری، 1368: 227؛ بلاذری، 1998: 4/333، 336؛ ابناعثم، 1406: 3/9و10، 14).