خلاصة:
پژوهش حاضر، مطالعهای دربارة چگونگی عملکرد دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین پس از یازدهم سپتامبر است. دیپلماسی فرهنگی آمریکا با پیشرفت روزافزون وسایل ارتباطات و علم فنآوری و همچنین وقایع ۱۱ سپتامبر در سیاست خارجی آمریکا اهمیت پیدا کرد. دولت آمریکا برای احیای قدرت نرم و ارائه تصویر مطلوبی از خود از ابزارهای مختلفی در چارچوب دیپلماسی فرهنگی بهره میبرد. در پی افول وجهه آمریکا در چین، پس از حوادث ۱۱سپتامبر و حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ و عراق در سال ۲۰۰۳، دولت آمریکا مترصد ترمیم وجهه خود در کشورهای ناراضی از اقدامات هژمونیک این کشور ازجمله چین برآمد. بر همین اساس مقاله حاضر میکوشد تا با استفاده از چارچوب نظری دیپلماسی فرهنگی به بررسی مفهوم، سابقه، روشها و راهکارهای دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین در فاصله زمانی ۲۰۱۲-۲۰۰۱ بپردازد. پرسش اصلی این است که ساختار دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین از چه مولفههایی تشکیل میشود؟ فرضیه نوشتار حاضر بر سه مولفه تاکید دارد: صنعت فستفود، اشاعه فرهنگ و ارزشها در چارچوب زبان انگلیسی و پدیده هالیوودیسم و اشاعه سبک زندگی آمریکایی. رهیافت این پژوهش بر مفهوم دیپلماسی عمومی و مولفه زیرشاخه آن، دیپلماسی فرهنگی استوار گردیده است. بعد از ۱۱سپتامبر دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی در سیاست خارجی آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار شد و آمریکا از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی در جهت احیای وجهه خود نزد افکار عمومی جهان بهویژه چین بهره برد.
ملخص الجهاز:
پرسـش اصلی این است که ساختار دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین از چه مؤلفه هایی تشکیل میشود؟ فرضیه نوشتار حاضر بر سـه مؤلفه تأکید دارد: صنعت فست فود، اشاعه فرهنگ و ارزش ها در چارچوب زبان انگلیسی و پدیـدة هالیوودیسـم و اشـاعه سـبک زندگی آمریکایی.
A. in International Relations, Ferdowsi University of Mashhad, Iran Abstract This article investigates the cultural diplomacy of the United States towards china post 9/11.
These three components are: Fast food industry in terms of two McDonald and KFC brands; promoting culture and values through English Language learning; Hollywoodism which is referred to as the Hollywood's strategy to secure the United States' national interests and disseminate the American way of life; The descriptive-analytic method has been applied in this paper.
The above mentioned three components had a linchpin role in implementing cultural diplomacy in the United States' foreign policy towards china, because they didn't have an importance place in the US foreign policy before the September 11 attacks.
ازآنجاکه چین یکـی از بزرگ ترین شرکای اقتصادی آمریکا است و وابستگی متقابل اقتصادی ٢ بین این دو کشور برقرار اسـت ، لذا دولت آمریکا از ابزار فرهنگی جهت احیای اعتبار و وجهه ازدست رفته خود نزد افکار عمومی چـین در چارچوب دیپلماسی فرهنگی ٣ بهره برد.
بـا توجـه بـه مؤلفـه هـای فرهنگـی کـه در بـالا ذکـر شـد، نگارنـدگان ایـن نوشـتار بـر دو مؤلفـه آمریکاییشدن سبک زندگی و تبلیغات (پروپاگاندای) فرهنگی آمریکا در چین تأکید کردند و در بخـش بعدی بر الگوهای اجرایی دیپلماسی فرهنگی آمریکا در قبال چین که شامل سه مؤلفه زبان انگلیسـی، نفـوذ هالیوود، و برندهای صنعت فست فود آمریکایی میشود مورد بررسی قرار خواهند گرفت .