خلاصة:
در مقاله پیش رو با استفاده از رویکرد مخاطرات اخلاقی مضاعف، قراردادهای بیع متقابل (نسل سوم) مدلسازی شده و با استفاده از تابع تولید کاب داگلاس قرارداد بهینه در این حالت به دست آمده است. نتایج حاصل از مدلسازی ریاضی قرارداد بیع متقابل نشان میدهد قراردادهای بیع متقابل موقعیت بهینه اول و دوم مخاطرات اخلاقی مضاعف را ندارند زیرا این قراردادها نوعی قرارداد هزینه+پاداش میباشند و قطعی بودن مقدار دستمزد قبل از آغاز عملیات، انگیزه کافی برای کارگزار جهت ارائه سطوح تلاش بهینه را ارائه نمیدهد. در مدل مخاطرات اخلاقی مضاعف مقادیر بهینه با توجه به مطلوبیت انتظاری کارفرما و کارگزار به دست میآید. از آنجا که تولید ناشی از تلاش مشترک طرفین میباشد، برای نزدیک شدن به موقعیت بهینه، قرارداد باید بلندمدت بوده و به گونهای طراحی میشود که هردو طرف در سود و زیان پروژه شریک هستند.
This research is modeling third generation of buy back oil contracts by considering a double moral hazard and employing Cubb-Douglas production function. The result shows that buy-back oil contracts are not in the first best or second best in double moral situation. Ove to this type of contracts is a cost plus contract and the payoff of the contractor is fixed, in double moral hazard the production is affected by the level of action of both parties, for nearing to the optimum point. Hence, the contract should be the long-term and the pay off of the project should be shared between parties.
ملخص الجهاز:
بررسی قراردادهای نفتی بیع متقابل در چارچوب مدل مخاطرات اخلاقی مضاعف محمدمهدی عسکری 1 2 حمیدرضا معبودی تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٠٢/١٣ تاریخ پذیرش:١٣٩٦/٠٨/٠٢ چکیده: در مقاله پیش رو با استفاده از رویکرد مخاطرات اخلاقی مضاعف ، قراردادهای بیع متقابل (نسل سوم) مدلسازی شده و با استفاده از تابع تولید کاب داگلاس قرارداد بهینه در این حالت به دست آمده است .
نتایج حاصل از مدلسازی ریاضی قرارداد بیع متقابل نشان میدهد قراردادهای بیع متقابل موقعیت بهینه اول و دوم مخاطرات اخلاقی مضاعف را ندارند زیرا این قراردادها نوعی قرارداد هزینه +پاداش میباشند و قطعی بودن مقدار دستمزد قبل از آغاز عملیات، انگیزه کافی برای کارگزار جهت ارائه سطوح تلاش بهینه را ارائه نمیدهد.
در پاسخ مطرح شده است که این گزاره که هرچه هزینه پیمانکار بیشتر باشد و یا طول زمان اجرای پروژه طولانیتر گردد، سود وی نیز بیشتر خواهد بود از اساس صحیح نیست ، زیرا در قراردادهای بیع متقابل منعقده میزان سود به طور موثر ثابت بوده است ، و لذا هیچ انگیزهای برای پیمانکار وجود ندارد تا اقدام به افزایش هزینه و یا اطاله زمان به نفع خود یا به ضرر شرکت ملی نفت ایران نماید.
نتایج نشان داد قراردادهای بیع متقابل نفتی به دلیل دارا بودن برخی ویژگیها دارای موقعیت بهینه اول و دوم مدل مخاطرات اخلاقی مضاعف نبوده و دستمزد پرداختی به کارگزار نمیتواند منجر به تحقق حداکثر مطلوبیت برای طرفین قرارداد شود.