ملخص الجهاز:
پدیدار شدن این منابع مختلف باعث شد تا نویسندگانی که خود فارسی نمی?دانستند مجال آن را بیابند که با استفاده از این اطلاعات و در آمیختن آن با خیال خود داستان?هایی بنویسند که ظاهرا شخصیت?های آن نام ایرانی دارند و صحنه?های داستان در ایران می?گذرد اما در واقع مقصود اصلی نویسنده انتقاد از اوضاع و احوال فرانسه روزگار خود است.
نام کسانی چون سیلوستر دوساسی محقق بزرگ ادبیات فارسی و عربی، ژول مول مترجم شاهنامه، کاترمر مترجم تاریخ غازانی، گارسن دو تاسی مترجم منطقالطیرعطار، و اوژن بورنوف که کار سترگ آنکتیل دو پرون مترجم اوستا را ادامه داد برای اهل ادب کاملا آشناست اما در کنار آنها بسیاری چهره?های کمتر شناختهشدهای نیز وجود دارد.
اخیر، شیو? کلاسیک ایرانشناسی رنگ باخته و جای خود را به مطالعات تخصصی و موردی در عرصههای مختلف داده است به نظر شما چرا چنین وضعیتی پیش آمده است؟ بله متأسفانه این مسئله وجود دارد و بخشی از آن به این دلیل است که کارهای اساسی و عظیم تنها از انگیزه?های بزرگ و همت های عالی سرچشمه می?گیرد و بر?اساس اغراض خرد و مادی نمی?توان کارهای بنیادین علمی انجام داد.
به نظر شما روند ایران?شناسی در فرانسه در وضعیت معاصر با چه آسیب?ها و خطراتی روبه?رو است که باید ایران?شناسان نسبت به آن بسیار دقت?نظر داشته باشند؟ البته به?سادگی نمی?توان ارزیابی درستی از این مسئله داشت اما متأسفانه با ورود اشخاصی که سنخیت کافی و انگیزه خالصانه برای این?گونه مطالعات ندارند و رواج مدرک?گرایی و سهل?گیری طبیعی است که سطح علمی نوشته?های این شاخه کاستی گیرد.
خوشبختانه این شیوه که همواره وجود داشته در دهه?های اخیر تقویت شده است به?طوری?که در آثار مختلف محققان ایرانی به?وفور شاهد نقدهای بسیار اصولی بر آثار ایران?شناسان مشهور هستیم.