خلاصة:
حدیث «أُمِرْتُ أَنْ أُقاتِلَ الناس...» از جمله مهمترین مستندات احکام جهاد به شمار میآید. مستشرقان و تکفیرگرایان با استناد به این حدیث ـ و البته سایر ادله ـ جهاد در اسلام را خشونتبار معرفی میکنند لکن واکاوی سندی این حدیث بیانگر مخدوش بودن آن است. برخی منابع رجالی نشان میدهد در هر یک از طرق این حدیث، افراد ضعیف، متهم به کذب و یا کسانی وجود دارند که دربارۀ آنها توصیفی وارد نشده است. در این مقاله بررسی رجالی بیشتری با نگاه به مبانی شیعی صورت پذیرفته است. همچنین بررسی محتوایی حدیث در قالب عرضۀ حدیث بر قرآن و سیرۀ پیامبر(ص) و نیز تحلیل واژگان حدیث، حاکی از معنایی متفاوت از فهم رایج آن است. به علاوه توجه به روح حاکم بر آیات قتال در قرآن و دفاع از مظلومان و سرزمینهای اسلامی در کنار اولویت صلح و مدارا، مؤلفههای دیگری است که به لحاظ محتوایی حدیث یاد شده را بیاعتبار میکند. همچنین با وجود تواتر حدیث مذکور نزد اهل سنت، در مجامع حدیثی مشهور شیعه ذکری از آن به میان نیامده است و تنها فقها بدان استناد کردهاند.
ملخص الجهاز:
ضرورت این پژوهش از آنجا ناشی می شود که بدانیم با وجود آنکه فقهای شیعه در کتاب های فقهی خود آن را مورد استناد قرار داده اند لکن حدیث مذکور تنها در مجامع حدیثی اهل سنت ذکر شده است و در آثار حدیثی مشهور شیعه اثری از آن نیست ؛ علاوه بر آنکه متن آن نیز چه بسا بازتاب دهندٔە معنایی متفاوت از آنچه مشهور ادعا کرده اند باشد.
شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا سند این حدیث را چنین نقل می کند: «حدثنا محمد بن عمر الحافظ قال حدثنا الحسن بن عبد لله التمیمی قال حدثنی ابی قال حدثنی سیدی علی بن موسی الرضا(ع ) ...
نمونۀ دیگر، وجوب جهاد، حداقل یک بار در سال است که برخی فقهای شیعه در کتاب های خود ذکر کرده اند [١٩، ج١، ص٢٨١؛ ١٨، ج٢، ص١٣٧] به نظر می رسد این مسئله نیز ریشه در فقه اهل سنت دارد؛ چه اینکه بسیاری از فقهای اهل سنت با جمود در سیرٔە پیامبر(ص ) و بدون در نظر گرفتن شرایط زمان و مکان ، جهاد را سالی یک مرتبه واجب می دانند [٥، ج١، ص٣٦٢؛ ٣١، ج٦، ص٨؛ ٥٧، ج١٤، ص١٤٠].
٢. هیچ سندی از این روایت یافت نمی شود که حکایت گر ثقه یا ممدوح بودن هم ٔە راویانش باشد بلکه تعدادی از آنان تضعیف شده و برخی نیز اساسا مورد جرح و تعدیل رجال شناسان شیعه قرار نگرفته اند که این خود موجب ضعف سند است .