خلاصة:
پژوهشهایی که تاکنون در زمینه خشونت علیه زنان انجام گرفته به این واقعیت
که خشونت خانگی از اختلال در تعاملات سالم اجتماعی و خانوادگی و عدم دسترسی به
منابع با ارزش نتیجه میشود کمتر توجه نمودهاند. بنابراین در این مقاله سعی میشود
علاوه بر توجه به عواملی همچون شکل روابط در خانواده جهتیاب، شیوه جامعه پذیری
نقشهای جنسیتی در خانواده جهتیاب و سرمایهها و منابع قابل دسترس زنان، پدیده
خشونت علیه زنان از زاویه نوع روابط حاکم میان همسران نیز بررسی شود. برای شناسایی
مؤلفههای ذکر شده از نظریههای یادگیری اجتماعی، منابع، جامعه پذیری جنسیت، اثرات
تعامل و نظریه کنش متقابل استفاده شده است. روش این مطالعه، پیمایش است و دادهها
با استفاده از تکنیک مصاحبه ساختارمند 200 زن تهرانی متأهل که دارای حداقل یک فرزند
می باشند بدست آمده است. تکنیک نمونه گیری مورد استفاده نمونهگیری طبقهای چند
مرحلهای توأم با نمونهگیری احتمالی متناسب با حجم خوشه میباشد. یافتهها نشان
میدهند نوع روابط در خانواده دارای نقش اساسی در تعین میزان خشونت علیه زنان
میباشد. همچنین بین شیوه جامعهپذیری نقشهای جنسیتی، سرمایهها و منابع در دسترس
زنان و شکل روابط در خانواده جهتیاب با خشونت علیه زنان رابطه معناداری وجود دارد.
در تحلیل چند متغیری، روابط گفتمانی و درآمد ماهانه بهترتیب بهعنوان مهمترین
تبیینکنندههای خشونت علیه زنان معرفی شده و ضریب تعینی برابر با 77/0 را برای
توضیح تغییرات خشونت علیه زنان بدست دادهاند.
ملخص الجهاز:
"بنابراین در این مقاله سعی میشود علاوه بر توجه به عواملی همچون شکل روابط در خانواده جهتیاب، شیوه جامعه پذیری نقشهای جنسیتی در خانواده جهتیاب و سرمایهها و منابع قابل دسترس زنان، پدیده خشونت علیه زنان از زاویه نوع روابط حاکم میان همسران نیز بررسی شود.
نظریات گوناگون و شواهد تجربی در این حوزه نشان میدهد که عوامل خطرساز به لحاظ یادگیری و جامعهپذیری جنسیتی در خانواده مبداء (جهتیاب) و کسب سرمایههای اقتصادی و فرهنگی برای زنان از طریق عوامل رابطهای مانند روابط هماهنگی، همکاری، همفکری، همدلی، گفتمانی در خانواده مقصد در شکلگیری انواع و میزان خشونت علیه زنان نقش ایفا میکنند.
همچنین بین زمینههای خطرساز، شیوههای جامعه پذیری نقشهای جنسیتی و منابع ارزشمند قابل دسترس زنان بهطور غیرمستقیم و از طریق انواع روابط خانوادگی با خشونت علیه زنان رابطه می باشد، روابط مطرح شده در مدل بهتصویر کشیده شده است.
در مرحله بعد متغیرهای روابط خانوادگی به همراه متغیرهای مستقل زمینههای خطر ساز خانوادگی، جامعه پذیری جنسیتی و منابع در دسترس زنان (درآمد, تحصیلات) وارد معامله شدند در اینحال سه متغیر روابط گفتمانی، روابط همدلانه و درآمد پاسخگو حائز شرط ورود به معادله شدند که در اینجا نیز روابط گفتمانی دارای بیشترین تاثیر منفی برخشونت در خانواده است.
بررسی رابطه بین زمینههای خطرساز و یا وجود روابط خشن درخانواده جهتیاب با خشونت علیه زنان، نشان از همراهی مشاهدات با فرضیه فوق دارد و میانگین خشونت در خانوادههایی که دارای تجربه جدایی پدر و مادر و یا اعمال خشونت در خانواده جهت یاب بودهاند به مراتب بیش از خانوادههای دیگر بوده است."