خلاصة:
کناتوس (قانون صیانت ذات) نوعی تلاشِ ذاتی است که موجودات بهوسیلۀ آن در صیانت از هستی خود میکوشند. اسپینوزا پس از تبیین کناتوس و توجیه مسئلۀ خودویرانگری (خودکشی)، بسیاری از مفاهیم رایج سنت ماقبل خویش را انکار میکند و پس از معنابخشی متفاوت، آنها را با آموزۀ کناتوس بازخوانی و بازتعریف میکند. اسپینوزا با انکار تفسیر غایتشناسانه (Teleological) از حوادث عالم، تبیین غیرغایتشناختی از آنها را با مفهوم خواهش(desire) و مفهوم میل (appetite) عرضه میکند که ریشه در اصل کناتوس دارند. او تفسیر خاصی از مبنای اعمال اخلاقی به دست میدهد و خیر اخلاقی را در «خواست انسان و ذات اشیاء» جای میدهد. از آن رو که در نگاه اسپینوزا اخلاقْ ریشه در ضرورت فلسفی دارد، میکوشد اخلاق خاص خود را بر یک مبنای قوی اخلاق خودخواهی فردی (نفع شخصی) بنا کند که ریشه در آموزۀ کناتوس دارد.