خلاصة:
انقلاب اسلامی مرجعیت دوباره دین را در حوزه های مختلف زندگی، از جمله دولت مطرح کرد، ولی تبیین مناسب رابطه دین و دولت در قالب الگوهای رسمی و غیررسمی، قرین موفقیت نبوده و چالش های نظری و عملی به دنبال داشته است. هدف این مقاله، ارائه راهکاری برای تبیین رابطه دین و دولت از طریق کنش ارتباطی در حوزه عمومی و از طریق دموکراسی گفت وگویی بهدور از سلطه قدرت و ثروت است تا در کاربست آن عقلانیت های مختلف از یکه تازی در عرصه دولت بپرهیزند. این نوشتار با رویکرد تحلیلی به تبیین نظریه انتقادی مبتنی بر کنش ارتباطی می پردازد و گفت وگو در حوزه عمومی را پیشنهاد می کند تا گفت وگوی دین و دولت در امور مبهم، از طریق رضایت و اقناع عمومی باشد.
ملخص الجهاز:
"گفت وگوی دین و دولت در حوزه عمومی در درون ارزش های اسلامی انجام میشود که این ارزش ها با ارزش های جوامع دیگر، مانند جوامع مدرن لیبرال تفاوت دارد و اصولا وجه تمایز دموکراسی دینی از دیگر دموکراسیها در همین اصول ارزشی است که به برخی از آنها اشاره میکنیم : یک ـ اصل توحید: مبنا و اساس همه چیز در اسلام ، توحید و کلمه «لا اله الا الله » است (بناء رضوی، ١٣٧٥، ص ٦٢٦) و کنش های سیاسی انسان نباید با توحید منافات داشته باشد.
٦. مسائل دین و دولت در حوزه عمومی مسائل متعدد و متنوعی درباره تعامل دین و دولت در حوزه عمومی میتوان مطرح کرد که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم : امکان قانون گذاری انسان ، جایگاه مجلس ، ماهیت انتخابات و رأی مردم در حکومت اسلامی، دموکراسی و جمهوریت ، رابطه حقوق و شریعت ، رابطه دین و عقل و همین طور دین و علم ، جمعی بودن یا فردی بودن حکومت در اسلام ، رابطه دین و آزادی، رابطه آزادی با شریعت و عبودیت ، رابطه حاکم اسلامی با شوراها و حقوق مردم ، رابطه دین با نهادهای جدید سیاسی مانند احزاب ، گروه های فشار و مانند آن ، بهره گیری از نهادهای مدرن و محاکم عرفی در قضاوت ، سازوکار استفاده از ضرورت و مصلحت در حکومت اسلامی، تفکیک حوزه عمومی از حوزه خصوصی، شکل حکومت در اسلام و ده ها موضوع کلی و جزئی دیگر."