خلاصة:
با وحدت آلمان، فروپاشی نظام دو قطبی و تحولات پس از پایان جنگ سرد، سیاست خارجی و امنیتی این کشور نیز دچار تغییر و تحول گستردهای گردید و با توجه به قدرت اقتصادی، جمعیت و موقعیت ژئوپلیتیکی آلمان، شرایط و موقعیت کاملا جدیدی نیز برای ایفای نقش فعالتر این کشور درعرصه تحولات اقتصادی، سیاسی، دفاعی و امنیتی منطقهای و بینالمللی فراهم آمد. این پژوهش قصد دارد با استفاده از روش تحقیق تبیینی - تحلیلی و گردآوری منابع به روش کتابخانه ای، به بررسی تغییر و تحول در سیاست دفاعی و امنیتی آلمان در دوره پس از جنگ سرد بپردازد. فرضیه پژوهش بر این ادعا است که فضای حاصله پس از جنگ سرد و تحولات بوجود آمده در سطح منطقهای و بینالمللی نظیر بحران بالکان، حمله عراق به کویت و بحران 11 سپتامبر 2001 منجر به تغییر و تحول اساسی در سیاست دفاعی و امنیتی آلمان گردیده و این کشور را به سوی اتخاذ یک راهبرد منطقهای و بین المللی فعال و برونگرا در جهت ایجاد و حفظ صلح و ثبات جهانی و ﺗﺄمین هر چه بهتر منافعش سوق داده است.
With the unification of Germany and the collapse of the bipolar system, the country's foreign policy and security as well as having an extensive transformation . So According to the economic power, the population and the geopolitic position of the German caused Completely new conditions for playing a more active role in the country's economic, political, defense and regional and international security.
This research intends to use research methods and analytical -explanatory compiled a library of resources to techniques, to examine the changes and evolution of the defense and security policy in Germany in the period after the cold war.
The hypothesis of this research is based on the claim that the resulting space after the end of the cold war and developments in the regional and international level, such as the breakdown of Yugoslavia, the Balkan crisis and the events of September 11, 2001 caused a fundamental transformation in the German defense and security policy, and this country is to adopt an active regional and international strategy .
ملخص الجهاز:
"نتیجه گیری فروپاشی نظام دو قطبی، پایان جنگ سرد و تحولات نظام بین الملل ؛ به ویژه حمله عراق به کویت ، بحران بالکان و بحران یازده سپتامبر ٢٠٠١ منجر به تغییر و تحول اساسی در حوزه سیاست خارجی و امنیتی- دفاعی آلمان شد و استفاده از نیروی نظامی به عنوان ابزار پیشبرد اهداف سیاست خارجی با توجه به اصل " مسئولیت بیشتر" و "فرهنگ استراتژیک " آلمان دوباره اولویت پیدا کرد و با تأکید فزآینده بر نقش فعال آلمان در جهت حفظ صلح و امنیت بین المللی همراه گردید؛ لذا آلمان با اصلاح قانون اساسی و اجازه حضور نیروهای نظامی اش در عملیات های مدیریت بحران و حفظ صلح دست به تحول جدی در سیاست امنیتی - دفاعی خود زد و با اتکاء به موقعیت ژئوپلیتیکی و قدرت اقتصادیاش یک راهبرد منطقه ای و بین المللی برون گرا و فعال در جهت ایجاد و حفظ صلح و ثبات جهانی اتخاذ کرد و همان طورکه سیاستمداران این کشور در طی دوران وحدت قول داده بودند، آلمان با اعتماد به نفس بیشتری آماده به عهده گرفتن نقش جدید خود در سطح اروپا و جهان در جهت کمک به حفظ صلح و امنیت بین المللی و تأمین هر چه بهتر منافع اش شد."