خلاصة:
فرش گران ترین میراثی است که همگام با نسل مان و پابه پای تاریخ مان قدم برداشته و حافط هویت دینی و فرهنگی مان است. اسطوره گرایی، نماد، صورت ازلی همه و همه در فرش ایرانی موج می زند، و جزو ساختار آن می باشد که این ابعاد در ادبیات و شعرمان نیز رسوخ پیدا کرده است. بعضی از محققین در پهنه بندی فرش ایرانی فقط به بعد ناتورالییستی و استیلزه آن می پردازند، و غافل از آنند که نقوش موجود در فرش از روایات و اسطوره هایی متاثر است که نشان گر اصالت هنر فرش ایرانی است. راقم این سطور بحث جدید را درباره پهنه بندی سطوح فرش ایرانی آغاز کرد که در ارکستراسیون آن نهفته است و یکی از با اهمیت ترین بخش های دنیای موسیقی است که ارتباطی تنگاتنگ با فرش ایرانی دارد. داریوش شایگان فیلسوف شخیص ایرانی نیز در «بت های ذهنی و خاطره ازلی» بدان اشاره کرده است. هدف از تدوین مقاله نشان دادن سطوح فرش بسان ارکستراسیونی چند نوائی است که از مرکز سطح فرش مانند خورشیدی ساطع شده و یک کلیت واحد و معنا داری را تشکیل می دهد که بسان یک رنگ آمیزی صوتی است که از رنگ ها و نقوش مختلف برای نواختن اثر خود بکار می برد. در این سطوح چندگانه، هر سطحی بر حسب نظمی دقیق، انتظام و ترتیب اسلیمی، موضع برگ ها و نقش های گل ها را تعیین می کند که یک فضای دیالکتیکی متحرکی را بستر فرش به وجود می آورد. و این گردآوری مطالب و تصاویر، به روش کتابخانه ای و میدانی بوده و نگارش آن با رویکرد توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است.
ملخص الجهاز:
تار و پودي که از طريق گره هايي که به صورت دانه دانه اشکال و نقوش ريشه يافته در اسطوره و تاريخ هنري کشورمان را در يک سازبندي هارمونيک شکل ميدهد و يک موسيقي برخاسته از يک مفهوم ازلي و الهي را روي يک خط توحيدي با سطوح چندگانه ارکستره ميکند و از اين طريق بدان قوام مي - بخشد که در کل يک امر ذاتي است .
بحثي که ما در اين مقاله به دنبالش هستيم رسيدن به مفهوم پهنه بندي سطوح و ارکستراسيون ١در فرش ايرني است ، که از طريق بررسي در چهار شالوده فرش ايراني يک چهارم ، واگيره ، يک دوم و سراسري را به عنوان نمونه هاي تحليلي عرضه کرديم تا از اين طريق مفهوم موسيقيايي فرش ايراني را بيشتر نمايان گردانيم و نمايشي است از اعتقادات و باورهاي مردمي که در باطن خويش به صورت يک پارتينور٢ متوازن ارکستر شده و به تجلي رسيده است .
در اين تحليل بيشتر سعي شد از اسطوره ، نماد و صورت ازلي فرش و تأثيراتي که نقوش فرش از آنها گرفته اند مطرح گردد و ارتباط فرش با هنر مينياتور ايراني به علت رابطه نزديک مفهومي و فکري اين دو هنر پرداخته شد چراکه اين امر به شناسايي ما در جهت پهنه بندي و ارکستراسيون سطوح کمک شاياني ميکند و بيشتر ميتواند باب آشنايي ما با فرش ايراني باشد و اثباتي باشد بر اوج فرهنگ ايراني که در همه جاي دنيا زبان زد خاص وعام است .
اين مفهوم از هنر موسيقيايي فرش ايراني سرچشمه ميگيرد که هنري به غايت سيال و ديالکتيک وار است که به واسطۀ فضايي که در نقش فرش ميآفريند باهم در ارتباطند و به گونه اي فضا واسطه اي ميشود براي ارتباط بيشتر موسيقي متن فرش و فضاي زندگي.