خلاصة:
در هرمنوتیک دو رویکرد روشی و فلسفی شایع است که اصلی ترین تفاوت آنها در پیش فرض اساسی معناداری متن فی حد ذاته و صرف نظر از خواننده است. در بین این دو رویکرد آنکه با دانش اصول فقه قرابت داشته در این پیش فرض بنیادین مشترک است هرمنوتیک روشی است. به طورطبیعی بررسی تطبیقی این دو دانش ثمرات معرفتی درخوری برای هر دو خواهد داشت؛ اما پیش زمینه اصلی این بررسی و مقدم بر آن، بررسی تطبیقی دستگاه های فکری آنها تشکیل دهنده اصلی هویت آنها است؛ زیرا تنها در این صورت است که معنای قواعد و روش هایی که در این دو دیسیپلین به کار رفته، معین خواهد شد. ازاین رو لازم است در ابتدا بررسی تطبیقی ای بین مبانی الاهیاتی هرمنوتیک روشی و دانش اصول فقه صورت گیرد؛ چراکه خاستگاه اولین و اصلی شکل گیری هرمنوتیک روشی، تفسیر کتاب مقدس در بین یهودیان و مسیحیان بود و به همین دلیل آموزه های الاهیاتی نقش بسیار مهمی در شکل دهی به آن داشت. مقاله حاضر می کوشد این بررسی تطبیقی را بین اصلی ترین آموزه های الاهیاتی که بیشترین تاثیر را در ساماندهی به روش های تفسیری در هرمنوتیک و اصول فقه دارند،انجام دهد.
ملخص الجهاز:
ک: گروندن، 1391، ص82) و بهخصوص از قرن نوزدهم به سمت رویکرد روششناختی تغییر جهت داد و از این رو به سمت تدوین قواعدی پیش رفت که برای دریافت معنای هر متنی قابل صدق باشد؛ اما با این همه مبانی و زمینههای فکری هویتبخش به آن عمدتاً ریشه در الاهیات مسیحیت با محوریت کتاب مقدسشان داشت و دارد؛ زیرا- همانگونهکه گذشت- اولاً خاستگاه هرمنوتیک روشی اساساً تفسیر کتاب مقدس بود؛ ثانیا این خاستگاه در همه دورانها- به جز قرن نوزدهم- بهکلی از متن این هرمنوتیک جدا نشد و همواره آن را تحت تأثیر قرار میداد؛ بهگونهایکه حتی تطبیق نتایج تحقیقات هرمنوتیکی قرن نوزدهم بر کتاب مقدس که رویکرد روششناختی رویکرد غالب آن بود و در اثر آن روشهای تاریخی- لغوی مبنای عمل قرار گرفت و آموزههای الاهیاتی مسیحیت بهنوعی در آن کنار گذاشته شد، در قرن بعدی توسط هرمنوتیستهای روشیای چون بولتمان اول و کارل بارث به دلیل عدم توجه به مبانی مزبور مورد نقد قرار گرفت ( عزیز، 1392، ص520)؛ ثالثاً علم الاهیات مسیحی به تمامی مظاهر تلاش آنان برای فهم ایمان مسیحی اطلاق میشود (میشل، 1387، ص115) و مهمترین منابع الاهیات مسیحی نیز کتاب مقدس مسیحیان و سنتشان است (مک گراث، 1392، ص249).
این دغدغه در بین ایشان از ابتدا وجود داشته که معانی مورد نظر روحالقدس که در این نوشتهها توسط خود او قرار داده شده چیست و چگونه میتوان به آنها دست یافت؟ همین دغدغه سبب شده است فنون تفسیر برای درک معنای مورد نظر روحالقدس از همان قرن اول مورد توجه مسیحیان بوده باشد (همان، ص265)؛ از این جهت است که مبانی الاهیاتی مزبور تأثیر مستقیمی بر چیستی و چگونگی قوانین هرمنوتیکی داشت.