ملخص الجهاز:
"اما یک رمانخوان حرفهای یا ترجمه رمان،اگر با جامعهشناسی و مفاهیم و اصطلاحات آنها آشنایی کافی نداشته باشد و با انواع مکتبهای ادبی،ژانرها [گونههای ادبی]،تاریخ ادبیات جهان و نام نویسندگان و منتقدان و صاحبنظران این عرصه آشنا نباشد،میتوان پیشاپیش گفت که اگر دست به ترجمه متن پیچیده نظری در زمینه جامعهشناسی رمان بزند،ترجمهاش چندان موفق از کار در نخواهد آمد؛مگر آن که به حدی پیگیر و جدی باشد که به منابع گوناگون و یا صاحبنظران آن رشته مراجعه کند که بههرحال،کاری است بسیار دشوار و وقتگیر!
تحول در اندیشه و نیز در زبان و واژگان،منتظر اجازه هیچ مرجعی-اعم از رسمی و غیررسمی-نمیماند گرچه مراجع-به عنوان نهاد و چه افراد میتوانند در این تحول و جابهجایی نقش و مهر خود را-درست یا نادرست-برجا بگذارند و زبانآوران و سخنوران و مردم عادی در زبان گفتاری و-چه بسا زبان نوشتاری-هرگز به مترادفهای واژگان نمیاندیشند-البته در زبان نوشتاری این امر مطلق نیست-از این گذشته،اگر طبق گفته استاد بزرگواری چون دریابندری«کلمهء افسانه در فارسی معنایش قدری وسیعتر است از حیث فرهنگی myth »،یعنی کاربرد افسانه عام است و کاربرد«اسطوره»خاص و به قول منطقیون-و اصطلاح حقوقی پرکاربرد آن-واژه«اسطوره»در قلمرو خاصی«افسانه»را«تخصیص»میزند،پس استاد بیهوده دنبال مقصر میگردد.
معنی این واژه نیز در تازی افسانهها و سخنان بیبنیاد و شگفتاور است»22و سپس به کاربرد و معنای قرآنی آن-که سخت با فرهنگ ایرانی آمیخته و یگانه شده است-میپردازد و در ادامه مینویسد:«یکی از ویژگیهای بنیادین در افسانهها آن است که آنها از نمودهای فرهنگ مردمی هستند و در پیوند با ادب گفتاری»."