خلاصة:
آگاهی تاریخی و دینی جوامع مسلمان از مبانی فرهنگ و عقاید اسلامی از متونی متاثر است که در قرون نخستین اسلامی تدوین و تصنیف شده اند. ماهیت سنت گرایانه فرهنگ مسلمانان باعث شده است فرآورده های مولفان این متون، به عنوان مبنا و معیارهای شناخت سنت اسلامی فهمیده شود. این در حالی است که بر اساس رویکرد تفسیری ـ انتقادی، این متون ساختارهای روایی حاوی معناهایی گفتمانی هستند که در موقعیت بافتاری قرون نخستین هجری برساخته شده اند. از آن جا که وضعیت بافتاری این قرون، سرشار از منازعات عقیدتی و سیاسی ملل و نحل بوده و متون نیز حامل سوگیری مولفان آن اند، با نگاه رئالیستی به آن ها، عملا آن منازعات و نگرش ها در اعصار دیگر بازتولید می شود.
مسئله این نوشتار، پیشنهاد ایده ای روششناسی برای بازخوانی آثار وقایعنگاران این دوران بر اساس رویکرد تاریخی است که بدین روش، معناهای عقیدتی تعبیه شده در این سازه های زبانی را بازیابی کند.
ملخص الجهاز:
عصر تدوین از آنرو مهم است که با توجه به فضای فکری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی زمانه قرن دوم تا چهارم ـ که از آن میتوان به عنوان عصر تکوین جامعه مسلمانان بر میراث کلاسیک جهـان باستــان یاد کرد ـ این اندیشمندان کوشیدند با احصای اختلافها، تفاوتها و دیدگاههای گوناگونی که در این حوزههای علم دینی بین جریانها و اندیشمندان مختلف وجود داشته، با تدوین و تصنیف میراث گذشته، سنت اسلامی را احصا کنند که وحدت امت بر محور سنت نبوی ممکن شود؛ زیرا دوره نبوی برای همیشه در آگاهی دینی و آگاهی تاریخی مسلمانان در همه دورهها، عصری طلایی و آرمانی است که جامعه مؤمنان تحت هدایت پیامبر اسلام( به عنوان محور وحدت، در راه هدایت قرار داشتند و افکار و رفتار آن حضرت را به عنوان اسوه حسنه، سرمشق عملی میدانند که شناخت و الگوبرداری از آن باعث نزدیک شدن به تحقق آن دوره آرمانی و زمانه نزول حقیقت الهی در قرآن وحیانی میشود.
اگر بپذیریم هر نویسنده بر اساس درک و فهمش از شرایط و فرهنگ جامعهاش فکر میکند و عمل تألیف را انجام میدهد، بنابراین نسبت بین تولید متون تاریخنگاری اسلامی با وضعیت عمومی جامعه اسلامی در قرن سوم هجری چیست؟ میتوان برای توضیح این نسبت، از این مدعا استفاده کرد که این مورخ واجد موضع فرهنگی است که در نگارش و ترکیببندی متن تاریخی خود، شکل روایی ابداعشدهای از دانش را خلق میکند (جنکینز، 1387: 29).